### 1. خلاصه یا مرور سریع ( اسم )
وقتی rundown به معنای خلاصه یا مرور سریع استفاده می شه، این معنی از مفهوم "پایین آوردن یا کاهش دادن چیزها" میاد. فرض کن که کسی از خیلی اطلاعات داره و باید اون ها رو کاهش یا ساده تر کنه. این همون کاریه که در rundown می کنیم: اطلاعات زیادی رو خلاصه می کنیم و به مهم ترین نکات اشاره می کنیم.
... [مشاهده متن کامل]
- - -
### 2. فرسوده یا خراب ( صفت )
معنای دوم rundown ( به عنوان صفت ) از تصویر یک چیز یا مکانی که با گذشت زمان و استفاده، دچار فرسایش یا خرابی شده میاد. وقتی چیزی "run down" می شه، این یعنی به دلیل استفاده زیاد، شرایط بد، یا گذشت زمان خراب و در وضعیت بد قرار گرفته.
- - -
### 3. روند انجام کار ( روندی که به پایان می رسه )
در مفهوم rundown، زمانی که به چیزی "rundown" می گن، همواره به این فکر می کنن که در حال کاهش یا پایان رسیدن است. این معانی بیشتر به فرایندهای زمانی مربوط می شه که چیزی از وضعیت بهتر به وضعیت بدتر می ره ( چه اطلاعات، چه مکان ها ) .
- - -
### پس چرا این معنی ها؟
همه ی این معانی از ایده ی پایین آوردن، ساده کردن یا کاهش چیزی میاد. وقتی گزارشی رو به صورت خلاصه می دی، یعنی اطلاعات رو پایین می آوری و فقط بخش های اصلی رو ارائه می دی. وقتی چیزی فرسوده می شه، یعنی به مرور زمان از وضعیت خوب به وضعیت بدتر رفته.
🔹 rundown ( اسم – noun ) :
= خلاصه، مرور سریع، گزارش کلی
فارسی: خلاصه ای از اطلاعات یا اتفاقات
🔹 rundown ( صفت – adjective ) :
= فرسوده، خراب، در وضعیت بد ( برای جا یا آدم )
فارسی: زهوار در رفته، قدیمی و خراب، بی حال
- - -
## 🟢 ۱۰ جمله طبیعی با ترجمه:
1. Can you give me a quick rundown of the plan?
می تونی یه خلاصه سریع از طرح بهم بدی؟
2. The news started with a rundown of today’s headlines.
اخبار با مرور تیترهای امروز شروع شد.
3. Here’s a quick rundown of the rules.
اینجا یه مرور سریع از قوانین داریم.
4. He gave me a full rundown of the meeting.
اون یه گزارش کامل از جلسه بهم داد.
5. Let me give you the rundown before we go in.
بذار قبل از اینکه بریم داخل یه مرور سریع برات بگم.
6. We stayed in a rundown hotel near the station.
توی یه هتل خراب و قدیمی نزدیک ایستگاه موندیم.
7. That building looks really rundown and unsafe.
اون ساختمون واقعاً فرسوده و ناامنه.
8. I feel so rundown after the flu.
بعد از آنفلوآنزا خیلی بی حال و خسته ام.
9. They live in a rundown neighborhood on the edge of town.
اونا توی یه محله ی قدیمی و خراب در حاشیه ی شهر زندگی می کنن.
10. She gave a rundown of what happened while you were gone.
اون یه مرور کلی از اتفاقاتی که در نبودت افتاد گفت.
chatgpt
وقتی rundown به معنای خلاصه یا مرور سریع استفاده می شه، این معنی از مفهوم "پایین آوردن یا کاهش دادن چیزها" میاد. فرض کن که کسی از خیلی اطلاعات داره و باید اون ها رو کاهش یا ساده تر کنه. این همون کاریه که در rundown می کنیم: اطلاعات زیادی رو خلاصه می کنیم و به مهم ترین نکات اشاره می کنیم.
... [مشاهده متن کامل]
- - -
### 2. فرسوده یا خراب ( صفت )
معنای دوم rundown ( به عنوان صفت ) از تصویر یک چیز یا مکانی که با گذشت زمان و استفاده، دچار فرسایش یا خرابی شده میاد. وقتی چیزی "run down" می شه، این یعنی به دلیل استفاده زیاد، شرایط بد، یا گذشت زمان خراب و در وضعیت بد قرار گرفته.
- - -
### 3. روند انجام کار ( روندی که به پایان می رسه )
در مفهوم rundown، زمانی که به چیزی "rundown" می گن، همواره به این فکر می کنن که در حال کاهش یا پایان رسیدن است. این معانی بیشتر به فرایندهای زمانی مربوط می شه که چیزی از وضعیت بهتر به وضعیت بدتر می ره ( چه اطلاعات، چه مکان ها ) .
- - -
### پس چرا این معنی ها؟
همه ی این معانی از ایده ی پایین آوردن، ساده کردن یا کاهش چیزی میاد. وقتی گزارشی رو به صورت خلاصه می دی، یعنی اطلاعات رو پایین می آوری و فقط بخش های اصلی رو ارائه می دی. وقتی چیزی فرسوده می شه، یعنی به مرور زمان از وضعیت خوب به وضعیت بدتر رفته.
🔹 rundown ( اسم – noun ) :
= خلاصه، مرور سریع، گزارش کلی
فارسی: خلاصه ای از اطلاعات یا اتفاقات
🔹 rundown ( صفت – adjective ) :
= فرسوده، خراب، در وضعیت بد ( برای جا یا آدم )
فارسی: زهوار در رفته، قدیمی و خراب، بی حال
- - -
## 🟢 ۱۰ جمله طبیعی با ترجمه:
می تونی یه خلاصه سریع از طرح بهم بدی؟
اخبار با مرور تیترهای امروز شروع شد.
اینجا یه مرور سریع از قوانین داریم.
اون یه گزارش کامل از جلسه بهم داد.
بذار قبل از اینکه بریم داخل یه مرور سریع برات بگم.
توی یه هتل خراب و قدیمی نزدیک ایستگاه موندیم.
اون ساختمون واقعاً فرسوده و ناامنه.
بعد از آنفلوآنزا خیلی بی حال و خسته ام.
اونا توی یه محله ی قدیمی و خراب در حاشیه ی شهر زندگی می کنن.
اون یه مرور کلی از اتفاقاتی که در نبودت افتاد گفت.
خلاصه گزارش
1 -
a detailed report
گزارش مفصل و تفصیلی
Here's a rundown on/of the activities of our ten biggest competitors
Here's a rundown of America's current religious landscape
2 -
a reduction in the size or quality of something
... [مشاهده متن کامل]
کاهش اندازه یا کیفیت چیزی
the general rundown of the army
گزارش مفصل و تفصیلی
2 -
... [مشاهده متن کامل]
کاهش اندازه یا کیفیت چیزی
گزارش خلاصه
کهنه
داغان
داغان
ناخوش
run - down هم نوشته می شود
tired and rather unwell, especially through overwork.
"she felt tired and generally run - down"
run - down هم نوشته می شود
معنی : گزارش مفصل، گزارش با جزییات کامل
گزارش مفصلی از . . . = . . . . Rundown of/on