۱ - یک یا چند روز مانده به عید، باز گشایی مدارس و . . . .
که در زبان فارسی آن را - در آستانه - می نویسیم.
Everyone is very busy during the run - up to publication.
همه در آستانه چاپ سرشون شلوغه
... [مشاهده متن کامل]
۲ - واژه دیگر - verge on - است ، من آن را - تنه زدن به - ترجمه می کنم و آن هم به نوعی نزدیک بودن به یک چیزی است.
Some parts of the biography verge on the trivial, and the book would be much better if it were much shorter.
برخی قسمت های بیوگرافی تنه به ابتذال می زند.
که در زبان فارسی آن را - در آستانه - می نویسیم.
همه در آستانه چاپ سرشون شلوغه
... [مشاهده متن کامل]
۲ - واژه دیگر - verge on - است ، من آن را - تنه زدن به - ترجمه می کنم و آن هم به نوعی نزدیک بودن به یک چیزی است.
برخی قسمت های بیوگرافی تنه به ابتذال می زند.
دویدن و صاف جلوی کسی وایسادن
دویدن به سمت کسی
رسیدن به این مرحله ؛ The run up to this point
پیش از . . . ، قبل از. . .
the run - up to an event is the period of time just before it
run up to sbیعنی سرزدن به آن ها
در آستانه