run the risk of

جمله های نمونه

1. Foreign ships and planes refused to run the risk of attack.
[ترجمه گوگل]کشتی ها و هواپیماهای خارجی از خطر حمله خودداری کردند
[ترجمه ترگمان]کشتی ها و هواپیماهای خارجی از اجرای خطر حمله خودداری کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. We don't want to run the risk of losing their business.
[ترجمه گوگل]ما نمی خواهیم خطر از دست دادن کسب و کار آنها را تهدید کنیم
[ترجمه ترگمان]ما نمی خوایم این ریسک رو بکنیم که کار اونا رو از دست بدیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. If you fail to pay your bill, you run the risk of having your electricity supply cut off .
[ترجمه گوگل]اگر قبض خود را پرداخت نکنید، در معرض خطر قطع برق خود قرار خواهید گرفت
[ترجمه ترگمان]اگر قبض های خود را پرداخت نکنید، این خطر را به وجود می آورید که تامین برق تان قطع شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. If you don't revise, you run the risk of failing.
[ترجمه گوگل]اگر تجدید نظر نکنید، با خطر شکست مواجه خواهید شد
[ترجمه ترگمان]اگر دوباره تجدید نظر نکنی، خطر شکست را به خطر می اندازی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. If you tell him the truth, you run the risk of hurting his feelings.
[ترجمه گوگل]اگر حقیقت را به او بگویید، در خطر جریحه دار کردن احساسات او قرار می گیرید
[ترجمه ترگمان]اگر حقیقت را به او بگویی، خطر آزار دادن احساسات او را به خطر می اندازی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. By wielding a knife in defence you run the risk of having it used against you.
[ترجمه گوگل]با استفاده از چاقو در دفاع، خطر استفاده از آن بر علیه خود را دارید
[ترجمه ترگمان]با استفاده از یک چاقو در دفاع، خطر داشتن آن علیه شما را اجرا می کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The officers had run the risk of being dismissed.
[ترجمه گوگل]افسران در معرض خطر اخراج بودند
[ترجمه ترگمان]افسران با خطر اخراج مواجه شده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. If you do, you run the risk of permanent blindness.
[ترجمه گوگل]اگر این کار را انجام دهید، در معرض خطر نابینایی دائمی قرار خواهید گرفت
[ترجمه ترگمان]اگر این کار را بکنی، خطر کوری دائمی را به خطر می اندازی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. I run the risk of sounding patronising here, but I do feel that this is a point worth making.
[ترجمه گوگل]من این خطر را دارم که در اینجا حامی به نظر بیایم، اما احساس می کنم که این نکته ای است که ارزش آن را دارد
[ترجمه ترگمان]من این ریسک را در اینجا احساس می کنم، اما احساس می کنم که ارزش این کار را دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. If we don't succeed, we run the risk of failure. Bill Clinton
[ترجمه گوگل]اگر موفق نشویم، با خطر شکست مواجه می شویم بیل کلینتون
[ترجمه ترگمان]اگر موفق نشویم، ریسک شکست را اجرا می کنیم بیل کلینتون
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. You run the risk of upsetting the balance of nature, or physics, or whatever.
[ترجمه گوگل]شما در معرض خطر برهم زدن تعادل طبیعت یا فیزیک یا هر چیز دیگری هستید
[ترجمه ترگمان]شما خطر ایجاد تعادل طبیعت، یا فیزیک، یا هر چیز دیگری را به وجود می آورید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Pitch your bid too high and you run the risk of driving your opponent away from the negotiating table.
[ترجمه گوگل]پیشنهاد خود را خیلی بالا ببرید و این خطر را دارید که حریف خود را از میز مذاکره دور کنید
[ترجمه ترگمان]پیشنهاد شما را خیلی بالا جلب می کند و شما ریسک رانندگی حریف خود را از روی میز مذاکره اجرا می کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. He did not want to run the risk of being brushed off.
[ترجمه گوگل]او نمی خواست خطر کنده شدن را داشته باشد
[ترجمه ترگمان]نمی خواست خود را به خطر بیندازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. To do so would run the risk of compromising the most vulnerable part of the operation.
[ترجمه گوگل]انجام این کار خطر به خطر انداختن آسیب پذیرترین بخش عملیات را به دنبال دارد
[ترجمه ترگمان]انجام این کار خطر فدا کردن آسیب پذیرترین بخش عملیات را به خطر خواهد انداخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Gore could not afford to run the risk of seeing his hard-won political gains evaporate in a populist revolt over fuel costs.
[ترجمه گوگل]گور نمی‌توانست این خطر را تحمل کند که ببیند دستاوردهای سیاسی او که به سختی به دست آمده بود در یک شورش پوپولیستی بر سر هزینه‌های سوخت از بین می‌رود
[ترجمه ترگمان]\"گور\" نتوانست ریسک دیدن رقبای سرسخت سیاسی اش را در یک شورش مردمی بر سر هزینه های سوخت، به خطر اندازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• be in danger of -

پیشنهاد کاربران

در معرض خطر خودرا قرادادن، ریسک کردن
You run the risk of being misunderstood if you don't explain your purpose carefully.
a dangerous policy that runs the risk of failure
یعنی یک کاری رو کردن که پیامدو عواقب بدی داشته باشه
ریسک چیزی را به جان خریدن

در معرض خطر . . . . بودن

بپرس