run point

پیشنهاد کاربران

عهده دار شدن یا رهبری یک عملیات، پروژه یا مأموریت. این عبارت اغلب به معنای بودن فرد اصلی مسئول نظارت بر اجرای و هماهنگی وظایف است.
اغلب در زمینه های مختلف از جمله کسب وکار، نظامی و ورزش استفاده می شود. این عبارت نشان دهنده مسئولیت و رهبری مورد نیاز برای پیشبرد یک ابتکار است. فردی که نقطه مرکزی را می گیرد، مسئول مدیریت منابع، تصمیم گیری و اطمینان از موفقیت تلاش است.
...
[مشاهده متن کامل]

مترادف: Lead, head, coordinate.
مثال؛
She was chosen to run point on the new marketing campaign.
In this mission, you'll run point and make sure everything goes smoothly.
He usually runs point during team meetings to keep things on track.

بپرس