بی انرژی بودن، از پا افتادن
ادامه دادن به کار یا فعالیت در حالی که بسیار خسته، فرسوده، یا فاقد منابع لازم هستید.
مترادف؛
run on fumes, be drained, be exhausted, be worn out
مثال؛
"After working 12 hours straight, I’m running on empty. " ( بعد از ۱۲ ساعت کار مداوم، کاملاً بی انرژی شده ام. )
... [مشاهده متن کامل]
"The company is running on empty due to financial struggles. " ( شرکت به دلیل مشکلات مالی در حال از پا افتادن است. )
"She’s been taking care of everyone else, but now she’s running on empty. " ( او همیشه مراقب دیگران بوده، اما حالا خودش کاملاً خسته شده است. )
جزئیات اضافه:
- این اصطلاح معمولاً برای توصیف خستگی شدید جسمی، روحی، یا مالی استفاده می شود.
- در برخی موارد، "running on empty" می تواند نشان دهنده ادامه دادن بدون انگیزه یا انرژی کافی باشد.
- این عبارت در مکالمات روزمره، کسب وکار، و حتی سیاست رایج است.
ادامه دادن به کار یا فعالیت در حالی که بسیار خسته، فرسوده، یا فاقد منابع لازم هستید.
مترادف؛
مثال؛
"After working 12 hours straight, I’m running on empty. " ( بعد از ۱۲ ساعت کار مداوم، کاملاً بی انرژی شده ام. )
... [مشاهده متن کامل]
"The company is running on empty due to financial struggles. " ( شرکت به دلیل مشکلات مالی در حال از پا افتادن است. )
"She’s been taking care of everyone else, but now she’s running on empty. " ( او همیشه مراقب دیگران بوده، اما حالا خودش کاملاً خسته شده است. )
جزئیات اضافه:
- این اصطلاح معمولاً برای توصیف خستگی شدید جسمی، روحی، یا مالی استفاده می شود.
- در برخی موارد، "running on empty" می تواند نشان دهنده ادامه دادن بدون انگیزه یا انرژی کافی باشد.
- این عبارت در مکالمات روزمره، کسب وکار، و حتی سیاست رایج است.