• (1)تعریف: of or designating that which is run on or appended, as in printing or printed matter.
• (2)تعریف: of or designating a line of verse whose sense is completed in the next line.
اسم ( noun )
• : تعریف: that which is run on or appended.
جمله های نمونه
1. The new Metro is designed to run on unleaded fuel.
[ترجمه گوگل]متروی جدید برای کار با سوخت بدون سرب طراحی شده است [ترجمه ترگمان]مترو جدید برای شرکت در سوخت بدون سرب طراحی شده است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. The war could run on for another year yet.
[ترجمه رضا کاظم زاده] جنگ می توانست برای یک سال دیگر نیز ادامه یابد
|
[ترجمه گوگل]جنگ ممکن است یک سال دیگر ادامه یابد [ترجمه ترگمان]جنگ ممکن بود تا یک سال دیگر ادامه یابد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. The country is run on socialist principles.
[ترجمه گوگل]کشور بر اساس اصول سوسیالیستی اداره می شود [ترجمه ترگمان]این کشور در حال اجرا بر روی اصول سوسیالیستی است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Catering in the schools is run on a franchise basis.
[ترجمه گوگل]پذیرایی در مدارس به صورت فرانشیز انجام می شود [ترجمه ترگمان]کار تدارکات در مدارس بر پایه حق امتیاز اجرا می شود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Is it possible for cars to run on pure alcohol?
[ترجمه گوگل]آیا امکان کارکرد خودروها با الکل خالص وجود دارد؟ [ترجمه ترگمان]آیا این کار برای ماشین ها ممکن است که بر روی الکل پاک اجرا شوند؟ [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. The software will run on any PC.
[ترجمه گوگل]این نرم افزار بر روی هر رایانه شخصی اجرا می شود [ترجمه ترگمان]این نرم افزار بر روی هر کامپیوتر شخصی اجرا خواهد شد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. What sort of fuel does the car run on?
[ترجمه گوگل]ماشین با چه نوع سوختی کار می کند؟ [ترجمه ترگمان]ماشین به چه نوع سوخت می رود؟ [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Additionally, the bus service will run on Sundays, every two hours.
[ترجمه fatemeh kazemi] علاوه بر این، سرویس اتوبوس در روزهای یکشنبه هر دو ساعت یک بار میاد ( کار می کنه ) .
|
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، سرویس اتوبوس در روزهای یکشنبه، هر دو ساعت یکبار انجام خواهد شد [ترجمه ترگمان]علاوه بر این، هر دو ساعت، سرویس اتوبوس در روزه ای یکشنبه برگزار خواهد شد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Trains run on two rails.
[ترجمه گوگل]قطارها روی دو ریل حرکت می کنند [ترجمه ترگمان]قطار در دو ریل جریان دارد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. The theatre will be run on a shoestring.
[ترجمه گوگل]تئاتر روی بند کفش اجرا خواهد شد [ترجمه ترگمان]تئاتر بر روی یک shoestring اجرا خواهد شد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Most cars run on unleaded fuel.
[ترجمه گوگل]اکثر خودروها با سوخت بدون سرب کار می کنند [ترجمه ترگمان]بیشتر اتومبیل ها از سوخت بدون سرب فرار می کنند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. These things always run on longer than people imagine.
[ترجمه گوگل]این چیزها همیشه بیشتر از چیزی که مردم تصور می کنند کار می کنند [ترجمه ترگمان]این چیزها همیشه طولانی تر از چیزی است که مردم تصور می کنند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. She will run on for hours about her romantic deeds.
[ترجمه گوگل]او ساعت ها در مورد اعمال عاشقانه خود خواهد دوید [ترجمه ترگمان]ساعت ها درباره کاره ای عاشقانه او ادامه خواهد داد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. The trains don't run on Christmas Day.
[ترجمه گوگل]قطارها در روز کریسمس حرکت نمی کنند [ترجمه ترگمان]قطارها در روز عید نوئل حرکت نمی کنند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
مترادف ها
ادامه دادن (فعل)
further, run, bring on, keep, maintain, continue, hang on, carry on, extend, hold over, run on
به تفصیل بیان کردن (فعل)
run on
تخصصی
[مهندسی گاز] ادامه دادن [آب و خاک] جریان ورودی
انگلیسی به انگلیسی
• continue
پیشنهاد کاربران
ساعتم باطری میخوره کار میکنه اتوبوس بی آر تی با برق کار میکنه کامیون با گازوئیل کارمیکنه اون کار کردنه میشه run on BRTs run on electricity
طولانی شدن زمان چیزی ( جلسه - کلاس و . . . ) طولانی تر از اون چیزی که شما انتظار داشتید
حرف زدن یا روایت طولانی
run - on ( کشاورزی - زراعت و اصلاح نباتات ) واژه مصوب: روان رو تعریف: ویژگی آبی که از بالادست به منطقه ای وارد می شود و به صورت افقی روی سطح خاک جریان می یابد
حرکت کردن روی ( ریل و غیره ) Trains run on rails ( = move along on top of them ) قطارها روی ریل حرکت می کنند انجام دادن They’re running tests on his heart functions کار کردن با ( انرژی خورشیدی و غیره ) ... [مشاهده متن کامل]
Some calculators run on solar power ادامه داشتن ( برای مدت زمان معینی ) The show ran on Broadway for six weeks before closing a run on sth COMMERCE 1 ) a period when people buy more of a particular product than usual: e. g. The warm weather sparked a run on air conditioners 2 ) a period when many people suddenly sell more of a particular currency than usual: a run on the dollar/pound/yen e. g. A sudden run on the dollar has lowered its value