run off

/ˈrənˈɒf//rʌnɒf/

معنی: وازده
معانی دیگر: 1- (متن را) تکثیر کردن، چاپ کردن، پلی کپی کردن، تایپ کردن 2- تاراندن، دور کردن 3- هرز رفتن 4- به خارج جاری شدن یا ریختن 5- فرار کردن، زائده، اشغال، زهاب، اب زه کشی، هرزآب، روان آب، مسابقهی نهایی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: an additional trial, contest, or election, as to break a tie.

(2) تعریف: anything that drains away, such as excess rainwater that is not absorbed by the earth.

جمله های نمونه

1. You can't run off now, just when I need you!
[ترجمه طیبه مرادی] الان نمیتونی فرار کنی، درست وقتی که بهت احتیاج دارم.
|
[ترجمه عیسی قاسمی] الان نمی تونی در بری، اونم وقتی که من بهت احتیاج دارم
|
[ترجمه گوگل]شما نمی توانید فرار کنید، درست زمانی که من به شما نیاز دارم!
[ترجمه ترگمان]تو نمی توانی فرار کنی، فقط وقتی به تو احتیاج دارم!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. You must run off now. The rain is coming.
[ترجمه فاطمه رضائی] شما باید الان بروید. باران در راه است.
|
[ترجمه گوگل]الان باید فرار کنی باران می آید
[ترجمه ترگمان]تو باید همین الان فرار کنی باران می بارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The last thing I'm going to do is run off with somebody's husband.
[ترجمه فاطمه رضائی] آخرین چیزی که می خواهم انجام دهم این است که با همسر کسی فرار کنم.
|
[ترجمه گوگل]آخرین کاری که قرار است انجام دهم این است که با شوهر کسی فرار کنم
[ترجمه ترگمان]آخرین کاری که باید بکنم این است که با شوهر یکی فرار کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The printer has run off 000 copies of the leaflet.
[ترجمه گوگل]چاپگر 000 نسخه از بروشور را به چاپ رسانده است
[ترجمه ترگمان]چاپگر ۰۰۰ نسخه از این نشریه را اجرا کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Somebody has run off with my wallet.
[ترجمه گوگل]کسی با کیف پول من فرار کرده است
[ترجمه ترگمان] یه نفر با کیف پولم فرار کرده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. My wife has run off with another man.
[ترجمه فاطمه رضائی] همسرم با مردی دیگر فرار کرده است.
|
[ترجمه گوگل]همسرم با مرد دیگری فرار کرده است
[ترجمه ترگمان]زنم با یه مرد دیگه فرار کرده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. You're too fat; try and run off all those excess pounds.
[ترجمه گوگل]تو خیلی چاق هستی سعی کنید تمام آن پوندهای اضافی را از بین ببرید
[ترجمه ترگمان]تو خیلی چاقی، سعی کن تمام آن pounds اضافی را از پا در بیاوری
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The heats of the 200 metres will be run off tomorrow.
[ترجمه گوگل]گرمای 200 متر فردا اجرا می شود
[ترجمه ترگمان]گرمای ۲۰۰ متر فردا از بین خواهد رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The new scheme will run off with a lot of the taxpayer's money.
[ترجمه گوگل]طرح جدید با مقدار زیادی از پول مالیات دهندگان اجرا خواهد شد
[ترجمه ترگمان]طرح جدید با مقدار زیادی از پول مالیات دهندگان قطع خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. If you want to run off a copy sometime today, you're welcome to.
[ترجمه گوگل]اگر می‌خواهید امروز یک نسخه از آن را خالی کنید، خوش آمدید
[ترجمه ترگمان]اگر می خواهید همین امروز یک کپی از آن را شروع کنید، به او خوش آمدید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The heater will run off mains gas or bottled gas.
[ترجمه گوگل]بخاری گاز اصلی یا گاز بطری را تخلیه می کند
[ترجمه ترگمان]بخاری گاز و یا گاز بطری را خاموش می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. I'll run off a few more copies before the meeting.
[ترجمه گوگل]من چند نسخه دیگر را قبل از جلسه اجرا خواهم کرد
[ترجمه ترگمان]قبل از جلسه چند نسخه دیگر از آن ها را انجام خواهم داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Could you run off twenty copies of the agenda?
[ترجمه گوگل]آیا می توانید بیست نسخه از دستور کار را حذف کنید؟
[ترجمه ترگمان]آیا می توانید بیست نسخه از دستور کار را اجرا کنید؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The treasurer had run off with the club's funds.
[ترجمه گوگل]خزانه دار با سرمایه باشگاه فرار کرده بود
[ترجمه ترگمان]خزانه دار با پول های باشگاه فرار کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. He could run off a five-page essay in an hour.
[ترجمه حمید] او ظرف یک ساعت توانست یک مقاله پنج صفحه ای را تایپ کند
|
[ترجمه گوگل]او می توانست یک مقاله پنج صفحه ای را در یک ساعت به پایان برساند
[ترجمه ترگمان]تا یه ساعت دیگه می تونه یه مقاله پنج صفحه داشته باشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. Because the early runoff of snow, heavy rains later in the year presented less threat of floods.
[ترجمه گوگل]از آنجا که رواناب اولیه برف، باران های شدید در اواخر سال خطر سیل کمتری را به همراه داشت
[ترجمه ترگمان]از آنجا که بارش اولیه بارش برف، باران های سنگین در اواخر سال منجر به تهدید کمتری از سیل ها شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. And among the likely Democratic runoff voters, only 1percent said they did not know of Morales.
[ترجمه گوگل]و در میان رای دهندگان احتمالی دور دوم دموکرات ها، تنها 1 درصد گفتند که از مورالس اطلاعی ندارند
[ترجمه ترگمان]و در بین رای دهندگان احتمالی دور دوم انتخابات تنها یک درصد گفته اند که آن ها از مورالس نمی دانستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

18. In the runoff campaign both candidates used negative campaign tactics, personal attack and innuendo.
[ترجمه گوگل]در مبارزات انتخاباتی دور دوم، هر دو نامزد از تاکتیک های تبلیغاتی منفی، حمله شخصی و کنایه استفاده کردند
[ترجمه ترگمان]در مبارزات انتخاباتی، هر دو نامزد از تاکتیک انتخاباتی منفی، حمله شخصی و کنایه های نیشدار استفاده کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

19. Nearly half the runoff came from Colorado and another third from Wyoming and Utah.
[ترجمه گوگل]تقریباً نیمی از دور دوم از کلرادو و یک سوم دیگر از وایومینگ و یوتا بود
[ترجمه ترگمان]نزدیک به نیمی از رواناب از کلرادو و یک سوم دیگر از وایومینگ و یوتا می آمدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

20. The runoff is not as damaging to plants as sodium chloride, and the calcium may help bring down soil acidity.
[ترجمه گوگل]رواناب به اندازه کلرید سدیم برای گیاهان مضر نیست و کلسیم ممکن است به کاهش اسیدیته خاک کمک کند
[ترجمه ترگمان]آب روان به اندازه کلرید سدیم به گیاهان آسیب نمی رساند، و کلسیم ممکن است به کاهش اسیدیته خاک کمک کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

21. Soon however, she found a small stream carrying runoff from the previous rain.
[ترجمه گوگل]با این حال، به زودی، او یک نهر کوچک را یافت که رواناب باران قبلی را حمل می کرد
[ترجمه ترگمان]با این حال، به زودی یک نهر کوچک که رواناب از باران قبلی را حمل می کرد را پیدا کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

22. Zyuganov, successful in forcing Yeltsin into a runoff, has seen his political fortunes slip recently.
[ترجمه گوگل]زیوگانف که در وادار کردن یلتسین به دور دوم انتخابات موفق بود، اخیراً شاهد افت ثروت سیاسی او بوده است
[ترجمه ترگمان]Zyuganov، موفق در وادار کردن یلتسین، به دور دوم، ثروت سیاسی اش را اخیرا مشاهده کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

23. Sedimentrich runoff from logging, road building and real estate development has been filling the lake with nitrogen and phosphorous.
[ترجمه گوگل]رواناب های رسوبی حاصل از قطع درختان، جاده سازی و توسعه املاک و مستغلات دریاچه را با نیتروژن و فسفر پر کرده است
[ترجمه ترگمان]رواناب فاضلاب از درختان جنگل، ساخت جاده و توسعه املاک و مستغلات با نیتروژن و فسفر پر شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

24. If no one does win a majority, a runoff election will pit the two leaders two weeks after the vote count.
[ترجمه گوگل]اگر هیچ کس اکثریت را به دست نیاورد، دو هفته پس از شمارش آرا، در دور دوم انتخابات دو رهبر با یکدیگر روبرو خواهند شد
[ترجمه ترگمان]اگر کسی اکثریت را برنده نشود، انتخابات دور دوم دو هفته پس از شمارش آرا دو رهبر خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

25. Playa lakes are depressional wetlands that collect water runoff during rainfall events.
[ترجمه گوگل]دریاچه‌های پلایا تالاب‌های فرورفته‌ای هستند که رواناب آب را در هنگام بارندگی جمع‌آوری می‌کنند
[ترجمه ترگمان]دریاچه های Playa تالاب depressional هستند که رواناب آب را در طول حوادث بارش جمع می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

26. The simulation of rainfall - runoff is an important part of hydrology simulation.
[ترجمه گوگل]شبیه سازی بارش - رواناب بخش مهمی از شبیه سازی هیدرولوژی است
[ترجمه ترگمان]شبیه سازی بارش - رواناب بخش مهمی از شبیه سازی هیدرولوژی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

27. The runoff has the catabatic effect to acidification of water quality.
[ترجمه گوگل]رواناب اثر کاتاباتیکی بر اسیدی شدن کیفیت آب دارد
[ترجمه ترگمان]رواناب دارای تاثیر catabatic به اسیدی شدن کیفیت آب هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

28. In the east, the water is mainly oceanic with relatively minor dilution from direct monsoonal rainfall and runoff from small streams.
[ترجمه گوگل]در شرق، آب عمدتاً اقیانوسی با رقت نسبتاً جزئی ناشی از بارندگی مستقیم موسمی و رواناب از نهرهای کوچک است
[ترجمه ترگمان]در شرق، آب به طور عمده با رقیق سازی نسبتا کم ناشی از بارش باران مستقیم و رواناب از نهره ای کوچک در ارتباط است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

29. Federal and state engineers are seeking way to capture and treat the contaminated runoff.
[ترجمه گوگل]مهندسان فدرال و ایالتی به دنبال راهی برای جذب و درمان رواناب آلوده هستند
[ترجمه ترگمان]مهندسان فدرال و ایالتی به دنبال راه دستگیری و درمان آب های آلوده هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

30. Although the concentrated granules will burn any plants they touch, the diluted runoff is beneficial and provides fertilizer to plant roots.
[ترجمه گوگل]اگرچه گرانول های غلیظ هر گیاهی را که لمس کنند می سوزانند، رواناب رقیق شده مفید است و کود را برای ریشه های گیاه فراهم می کند
[ترجمه ترگمان]با اینکه دانه های متمرکز هر گونه گیاهی را که لمس می کنند، می سوزانند، آب های رقیق و رقیق مفید است و کود شیمیایی را برای ریشه های گیاه فراهم می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

وازده (فعل)
run off

تخصصی

[مهندسی گاز] زائده، اشغال
[زمین شناسی] روان آب، آبهای جاری - آن قسمت از بارش که سرانجام به نهرها می رسد مرکب از آبی است که در سطح زمین جریان می یابد به جای اینکه به داخل زمین فرو رود همراه با مقدار آبی که در مرحله اول به زمین فرورفته و بعداً در نهرها به آبی که در روی زمین جریان دارد ملحق می شود.
[عمران و معماری] آبدوی - رواناب - جریان سطحی - آبروی - سیلان - بده
[زمین شناسی] روانآب، روان شدگی - مقداری از آب باران است که مستقیما در اثر زهکش سطح زمین را ترک می کند. - در آب شناسی، آن بخش از باران که در رودخانه های سطحی ظاهر می شود. این بخش، از جریان رود محدودتر است. بطوریکه شامل کانال های رود که تحت تاثیر تغییر مصنوعی قرار گرفته اند، ذخیره یا سایر عملیات انسانی نمی باشد. با توجه به سرعت ظهور بعد از بارش،این رواناب به رواناب مستقیم و پایه تقسیم می شود. با توجه به منبع و سرچشمه، به رواناب سطحی، تراوش طغیانی و رواناب آب زیرزمینی تقسیم می شود. این واژه برابر رواناب کل است که توسط بعضی استفاده می شود. (لانگبین وایسری 1960). مترادف: جریان بکر. - مقایسه شود با: آبدهی. - نیز ببینید: چرخه رواناب. - در زغال سنگ شناسی، ریزش ستون زغال سنگ یک رگه زغال با شیب تند. گفته می شود که ستون ریخته شده است. -
[خاک شناسی] رواناب
[آب و خاک] رواناب،آبدوی، هرزاب

انگلیسی به انگلیسی

• escape; print, make copies; produce quickly; drive away, expel; hold an additional race to determine the winner after an unclear previous match
a run-off is an extra race or contest which is held at the end of a competition in order to decide the winner, because two people or teams have got the same number of points, votes, and so on.
excess liquid that drains or flows into streams; final round in an election or competition

پیشنهاد کاربران

دفع کردن
( Also, run - off election )
an extra election to decide on a winner, because the leading competitors have equal numbers of votes, or because the winner had less than half the number of votes
اسم/ دور دوم انتخابات
...
[مشاهده متن کامل]

Colombians will vote in a run - off election to choose a new president
The results of the poll, which was carried out May 6 - 7 and cited by Reuters, suggest that Erdogan would lack the majority needed to win the first round, which means that both men might face each other in a run - off on May 28

منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/run-off
منطقه ای توی زمین مسابقه ماشین یا موتور که جز منطقه رانندگی نیست اما برای امنیت جز زمین قرار داره
فرار کردن
فراری دادن
نواحی که معمولاً در امتداد یک پیست مسابقه جاده ای قرار دارند که در آن مسابقه کنندگان به احتمال زیاد به طور ناخواسته از مسیر تعیین شده خارج می شوند.
یک چیزی را از روی زمین محو کردن.
دور دوم انتخابات
زدن به چاک
پیچیدن
انتخابات نهایی.
۱ ) فرار کردن
The sheep ran away/off in fright
۲ ) خارج شدن/بیرون رفتن از ( جاده و غیره )
A ) The truck's brakes failed and it ran ( = went ) off the road
B ) The car skidded on the ice and ran off the road
فرار کردن،
در رفتن
John pulled himself free and ran off
جان خودش ( از تله/بند ) آزاد کرد و در رفت
آب زه کشی، آب باران یا پساب که وارد رودخانه ها میشود.
Run - off carries tons of nutrients in the form of fertilizers and garbage that can be traced to farms and cities.
دور دوم انتخابات برای تعیین نتیجه نهایی
به مصاحبه ها و. . . توی youtubeدرباره انتخابات آمریکا دقت کنین.
البته توی خاکشناسی کشاورزی این واژه برای رواناب سطحی ( در مقابل آبشویی عمیقleaching ) استفاده میشه. آبشویی سطحی هم میگن.
جریان اب سریع ( ناشی از بارندگی )
rainwater runs off it باران از آن پس زده میشود
پس زده شدن
وا زده شدن
هرز رفتن
خوردن به چیزی و برگشتن
پساب شکرخام
فرسایش
ناگهان کسی یا جایی را ترک کردن
دویدن و جدا شدن از چیزی
پرینت گرفتن یا تکثیر متن
1. انتخابات دور دوم
2. روان آب ( جریان آب بالادست به پایین دست )
3. فاضلاب حاصل از مواد شیمایی و فضولات حیوانی
در رفتن
ترک کردن یک محل یا شخص به صورت ناپسند
تند رفتن گریختن
( باستانشناسی ) روانآب
surface run - off: رواناب سطحی
subsurface run - off: رواناب زیر سطحی
سیلاب
غیر فعال
روان اب
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٨)

بپرس