run into trouble

پیشنهاد کاربران

دچار مشکل شدن
با مشکل مواجه شدن
به دردسر افتادن
مثال:
. if you do as i say , i don't think you'll run into any trouble
اگر همین کاری که می گم را بکنی فکر نمی کنم به دردسر بیافتی.

بپرس