run from

تخصصی

[ریاضیات] پیموده شدن

پیشنهاد کاربران

یک مثال دیگر:
Children will become stressed when they have to run from activity to activity
run from … to … و ترکیباتش ( مثلاً run from one thing to another ) اصطلاحی رایج و طبیعی در انگلیسی هست. مثال:
وقتی بین دو مکان یا فعالیت استفاده بشه:
خیلی رایجه و به معنای �از جایی/چیزی به جایی/چیز دیگری دویدن یا رفتن� هست ( چه واقعی چه استعاری ) :
...
[مشاهده متن کامل]

“I run from home to school every morning. ”
.
هر روز صبح از خانه تا مدرسه می دوم.
“She runs from meeting to meeting all day. ”
او تمام روز از یک جلسه به جلسه ی بعدی می رود.

فرار کردن از
امتداد پیدا کردن
رد شدن