run foul of


1- تصادم کردن با، خوردن به، درهم تابیده شدن، گوریده شدن 2- درگیری پیدا کردن با، گرفتاری داشتن با

بررسی کلمه

عبارت ( phrase )
• : تعریف: to come into collision, conflict, or entanglement with.

- He ran foul of the law.
[ترجمه گوگل] او خلاف قانون عمل کرد
[ترجمه ترگمان] او مرتکب خطا شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

پیشنهاد کاربران

بپرس