run counter to

جمله های نمونه

1. The government's plans run counter to agreed European policy on this issue.
[ترجمه گوگل]برنامه های دولت در تضاد با سیاست توافق شده اروپا در این زمینه است
[ترجمه ترگمان]طرح های دولت برای مقابله با سیاست اروپا در مورد این مساله مخالف است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. He is asked to behave in ways which run counter to his natural desires, and he resents this.
[ترجمه گوگل]از او خواسته می شود به گونه ای رفتار کند که مغایر با خواسته های طبیعی او باشد، و او از این موضوع ناراحت است
[ترجمه ترگمان]از او خواسته می شود رفتاری را که با تمایلات طبیعی او مخالف است رفتار کند و از این موضوع عصبانی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. This did indeed run counter to the original principle of a benign public monopoly.
[ترجمه گوگل]این در واقع مغایر با اصل اولیه انحصار عمومی خوش خیم بود
[ترجمه ترگمان]این امر در واقع مخالف اصل اصل انحصار عمومی خوب بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Their conclusions run counter to any simple proletarianisation thesis about the effects of new technology on skill.
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری آنها در تضاد با هر تز ساده پرولتاریایی شدن درباره تأثیرات فناوری جدید بر مهارت است
[ترجمه ترگمان]نتایج آن ها مقابله با هر پایان نامه ساده proletarianisation در مورد اثرات فن آوری جدید بر روی مهارت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. This would run counter to the very informal information exchange that gives it meaning in this internal context.
[ترجمه گوگل]این برخلاف تبادل اطلاعات غیررسمی است که در این زمینه داخلی به آن معنا می بخشد
[ترجمه ترگمان]این منجر به تبادل اطلاعات بسیار غیر رسمی خواهد شد که به آن در این زمینه داخلی معنا می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Heavily subsidized government services and centralized labor markets run counter to our history and politics.
[ترجمه گوگل]خدمات دولتی با یارانه های سنگین و بازارهای کار متمرکز با تاریخ و سیاست ما مغایرت دارد
[ترجمه ترگمان]خدمات سنگین دولتی و بازارهای کار متمرکز با تاریخ و سیاست ما مخالف هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. So far there is little here that would run counter to what would be considered orthodox Marxist views.
[ترجمه گوگل]تا اینجا چیز کمی وجود دارد که با دیدگاه‌های مارکسیستی ارتدوکس در تضاد باشد
[ترجمه ترگمان]تا کنون در اینجا کمی وجود دارد که با آنچه دیدگاه مارکسیستی و مارکسیستی در نظر گرفته می شود مقابله کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Bureaucratism and authoritarianism run counter to Chairman Mao's teachings.
[ترجمه گوگل]بوروکراتیسم و ​​اقتدارگرایی در تضاد با آموزه های رئیس مائو است
[ترجمه ترگمان]Bureaucratism و استبداد بر خلاف آموزه های مائو عمل می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The government's actions run counter to their election promises.
[ترجمه گوگل]اقدامات دولت مغایر با وعده های انتخاباتی آنهاست
[ترجمه ترگمان]اقدامات دولت با وعده های انتخاباتی آن ها مبارزه می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Your suggestions run counter to what we arranged yesterday.
[ترجمه گوگل]پیشنهادات شما با آنچه دیروز ترتیب دادیم مغایرت دارد
[ترجمه ترگمان]پیشنهادها شما برای مقابله با آنچه دیروز ترتیب داده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Even run counter to reality and fantasy.
[ترجمه گوگل]حتی در تضاد با واقعیت و خیال
[ترجمه ترگمان]حتی مقابله با واقعیت و خیال
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Both the ultra-Left and Right currents of thought run counter to Marxism-Leninism and Mao Zedong Thought and obstruct our advance towards modernization.
[ترجمه گوگل]هر دو جریان فکری افراطی چپ و راست مخالف مارکسیسم-لنینیسم و ​​تفکر مائوتسه تونگ هستند و مانع پیشرفت ما به سمت مدرنیزاسیون می شوند
[ترجمه ترگمان]هر دو جریان های بسیار چپ و راست تفکر در تضاد با مارکسیسم - Leninism و تفکر مایو Zedong هستند و مانع پیشروی ما به سمت مدرن سازی می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. These demands run counter to the agreements we have reached.
[ترجمه گوگل]این خواسته ها مغایر با توافقاتی است که ما به دست آورده ایم
[ترجمه ترگمان]این مطالبات بر خلاف توافقنامه هایی است که ما به آن ها رسیده ایم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Both dogmatism and revisionism run counter to Marxism.
[ترجمه گوگل]دگماتیسم و ​​رویزیونیسم هر دو در تضاد با مارکسیسم هستند
[ترجمه ترگمان]هم dogmatism و هم revisionism مخالف مارکسیسم بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• resist, oppose

پیشنهاد کاربران

مغایر بودن
برخلاف . . . پیش رفتن
عکسِ . . . عمل کردن

بپرس