run behind

پیشنهاد کاربران

از زمانبندی مشخصی عقب تر بودن.
( بیشتر برای جلساتی که روی یک پروژه یا. . . باید در زمانی خاص تموم بشه عقب تر بودن. )
به مثال زیر توجه کنید :
The repairer told me he was running behind because he forgot the tools in his workshop.
تأخیر داشتن، دیر کردن
to be late

بپرس