rumpot

پیشنهاد کاربران

Rumpot /ˈrʌmpɒt/ ( n - informal, mainly North American English ) – meaning: an alcoholic [NEW OXFORD AMERICAN DICTIONARY]
آدم الکلی؛ دائم الخمر؛ مست لایعقل
Example 1: 👇
I hate waste, and a man of the sort he must have been turning himself into, the rumpot, was waste of the worst kind.
...
[مشاهده متن کامل]

من از بی مصرف بودن متنفرم و آدمی که اون بهش تبدیل شده، یک دائم الخمر، بی مصرف ترین و ضایع ترین نوعِ ممکنه.
Example 2: 👇
I wonder why this isolated rumpot has always a place in my life.
من تعجب می کنم که چرا این مستِ لایعقلِ مطرود همیشه در زندگی من یه جایی داره.
Example 3: 👇
Lindsay Lohan is a fucking rumpot.
لیندسی لوهان یک الکیِ مزخرفه.
Example 4: 👇
DEXTER: I’m going to sell the boat to Ruffle Watriss at Oyster Bay.
TRACY: You’re going to sell the “True Love”?
DEXTER: Why not?
TRACY: To that fat old rumpot?
DEXTER: What the hell does it matter?
* The Philadelphia Story - a play by Philip Barry
دکستر: می خوام قایق را به رافل واتریس در خلیج خرچنگ بفروشم.
تریسی: می خوای �عشق واقعی� [نام قایق] را بفروشی؟
دکستر: چرا که نه؟
تریسی: به اون پیرمرد الکلیِ چاق؟
دکستر:مگه چه اهمیتی داره؟
* گفتگوی انتخابی: از نمایشنامه ی #داستان فیلادلفیا، # اثر فیلیپ بری

rumpot
منابع• https://www.oxfordreference.com/display/10.1093/acref/9780195392883.001.0001/m_en_us1286265?rskey=HCLcM1&result=2

بپرس