ruminative

/ˈruːmɪnətɪv//ˈruːmɪnətɪv/

نشخواری

جمله های نمونه

1. He was uncharacteristically depressed and ruminative.
[ترجمه گوگل]او به طور غیر مشخصی افسرده و نشخوار کننده بود
[ترجمه ترگمان]او به شدت افسرده و افسرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Powell people referred to the defense secretary's ruminative intellectualism as "The Aspin University. "
[ترجمه گوگل]مردم پاول از روشنفکری نشخوارگر وزیر دفاع به عنوان "دانشگاه آسپین" یاد کردند
[ترجمه ترگمان]پاول به the intellectualism به عنوان \"دانشگاه Aspin\" اشاره کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. You're in a ruminative mood at week's start, thinking about the relationships you have in your life.
[ترجمه گوگل]شما در شروع هفته در حالت نشخوار فکری هستید و به روابطی که در زندگی خود دارید فکر می کنید
[ترجمه ترگمان]هفته هاست که حال و هوای تازه داری، به روابط تو در زندگیت فکر می کنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. In the psychological theory of depression, ruminative response styles theory was to put the end of the 20th century.
[ترجمه گوگل]در نظریه روان‌شناختی افسردگی، نظریه سبک‌های پاسخ نشخوارکننده قرار بود پایان قرن بیستم را نشان دهد
[ترجمه ترگمان]در نظریه روانشناسی افسردگی، نظریه سبک های پاسخ ruminative قرار بود تا پایان قرن بیستم را به پایان برساند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Based on ruminative response styles theory, contemplation of response and reaction to the distraction of depression, negative emotion and memory of.
[ترجمه گوگل]بر اساس تئوری سبک‌های پاسخ نشخوارکننده، تعمق در پاسخ و واکنش به حواس پرتی افسردگی، هیجان منفی و حافظه
[ترجمه ترگمان]براساس تیوری سبک های پاسخ ruminative، تفکر و واکنش به انحراف از افسردگی، احساسات منفی و حافظه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. These speeches had to be rich in literary illusion and ruminative aphorism.
[ترجمه گوگل]این سخنرانی ها باید سرشار از توهم ادبی و قصار نشخوار کننده باشد
[ترجمه ترگمان]این سخنرانی ها باید از لحاظ ادبی غنی و aphorism بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• reflective, musing on an idea, thoughtful, contemplative; ruminating, chewing the cud
if you are ruminative, you are thinking very deeply and carefully about something; a literary word.

پیشنهاد کاربران

نشخوار ی
نشخوار کننده
Ruminative style of thinking
سبک تفکر نشخواری
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
فعل ( verb ) : ruminate
اسم ( noun ) : rumination
صفت ( adjective ) : ruminative
قید ( adverb ) : ruminatively
تفکر آمیز، تعمق کردن، بازاندیشی کردن، نشخوارکردن

بپرس