rumbustious

/rʌmˈbʌstɪəs//rʌmˈbʌstɪəs/

سرکش، دیر رام، کله شق، جنجال آفرین، دعوایی، پرصدا، بلند، غوغایی، دادوبیدادکن، متلاطم، سخت، شدید

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: wild and disorderly; rambunctious.

جمله های نمونه

1. They are painted with a rumbustious panache-or, looked at another way, with a gauche lack of sophistication.
[ترجمه گوگل]آن‌ها با رنگ‌آمیزی خشن رنگ‌آمیزی شده‌اند، یا به گونه‌ای دیگر به آن نگاه می‌شود، با فقدان پیچیدگی
[ترجمه ترگمان]آن ها با یک rumbustious panache رنگ آمیزی می شوند - یا به یک روش دیگر نگاه می کنند، و فاقد پیچیدگی و پیچیدگی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. This is a noisy, rumbustious film that's prone to burying itself in hails of gunshots and sheets of flame.
[ترجمه گوگل]این یک فیلم پر سر و صدا و پر سر و صدا است که مستعد مدفون شدن خود در میان تگرگ های گلوله و ورقه های شعله است
[ترجمه ترگمان]این یک فیلم پر سر و صدا و پر سر و صدا است که در معرض خاک قرار گرفتن در شلیک گلوله و ورق شعله قرار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The children get very rumbustious after tea.
[ترجمه گوگل]بچه ها بعد از خوردن چای خیلی بداخلاق می شوند
[ترجمه ترگمان]بچه ها بعد از چای خیلی rumbustious می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Beneath the rumbustious surface of his paintings is sympathy for the vulnerability of ordinary human beings.
[ترجمه گوگل]در زیر سطح پر خروش تابلوهای او همدردی با آسیب پذیری انسان های معمولی وجود دارد
[ترجمه ترگمان]در زیر سطح rumbustious نقاشی های او همدلی برای آسیب پذیری انسان ها وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The children get very rumbustious after class.
[ترجمه گوگل]بچه ها بعد از کلاس خیلی بداخلاق می شوند
[ترجمه ترگمان]بچه ها بعد از کلاس خیلی rumbustious می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. A plant can be an obedient herb in one habitat and a rumbustious weed somewhere else.
[ترجمه گوگل]یک گیاه می تواند یک گیاه مطیع در یک زیستگاه و یک علف هرز در جای دیگر باشد
[ترجمه ترگمان]گیاه می تواند یک گیاه مطیع در یک سکونت گاه و یک علف هرز در جای دیگر باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. In a playing career that ended the month Graeme Souness arrived at Rangers, Johnstone had excelled himself as a rumbustious centre-forward.
[ترجمه گوگل]جانستون در دوران بازیگری که با ورود گریم سونس به رنجرز به پایان رسید، به عنوان یک مهاجم میانی بداخلاق به برتری رسید
[ترجمه ترگمان]در یک بازی حرفه ای که ماه به پایان رسید، Graeme Souness به تکاوران رسید، جانستون به عنوان یک مرکز rumbustious از خود برتر بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. As remarkable as his work was, it was equaled by his rumbustious character and lvely temperament.
[ترجمه گوگل]به همان اندازه که کار او قابل توجه بود، با شخصیت پرخاشگر و خلق و خوی جذاب او برابری می کرد
[ترجمه ترگمان]آن قدر که کارش عالی بود، با طبع rumbustious و خلق و خوی lvely برابر بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. He failed, and made his home in London for the rest of a studious life, spent mainly in the reading-room of the British Museum, though punctuated with occasional rumbustious pub-crawls.
[ترجمه گوگل]او شکست خورد، و تا پایان عمر مطالعه‌آمیز خود در لندن خانه نشین شد، که عمدتاً در اتاق مطالعه موزه بریتانیا گذرانده بود، هر چند که با میخانه‌های گهگاهی پر سر و صدا همراه بود
[ترجمه ترگمان]او با شکست مواجه شد و برای بقیه عمرش در لندن به سر برد، و بیشتر در اتاق مطالعه موزه بریتانیا گذراند، هر چند گاه گاهی با crawls rumbustious به سر می برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. As remarkable as his work was, it was equaled by his rumbustious character and lively temperament.
[ترجمه گوگل]به همان اندازه که کار او قابل توجه بود، با شخصیت پرخاشگر و خلق و خوی سرزنده او برابری می کرد
[ترجمه ترگمان]آن قدر که کارش عالی بود، با طبع rumbustious و خلق و خوی lively برابر بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. I feel nowhere to escape. . . tomorrow will be an other rumbustious day.
[ترجمه گوگل]احساس می کنم جایی برای فرار نیست فردا روز تلخ دیگری خواهد بود
[ترجمه ترگمان]من احساس می کنم هیچ جایی برای فرار از فردا وجود نداره فردا روز rumbustious دیگه ای هم هست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

پیشنهاد کاربران

بپرس