مردود
مانع شدن
حذف کردن:they rull him out of the match
آنها او را از مسابقه حذف کردند.
ممانعت کردن:the police rull out his suicide
پلیس مانع خودکشی او شد
نفی کردن:I won't rull it out that the picnic may be cancelled because of the rain
اینو غیرمحتمل نمیدونم که شاید بخاطر بارون پیکنیک کنسل شه.
آنها او را از مسابقه حذف کردند.
ممانعت کردن:the police rull out his suicide
پلیس مانع خودکشی او شد
نفی کردن:I won't rull it out that the picnic may be cancelled because of the rain
اینو غیرمحتمل نمیدونم که شاید بخاطر بارون پیکنیک کنسل شه.