ruleless


معنی: بی قاعده، بی بربست
معانی دیگر: بی قاعده، بی بربست

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: combined form of rule.

مترادف ها

بی قاعده (صفت)
irregular, desultory, immethodical, loose, atypical, promiscuous, ruleless, informal, rough-and-tumble

بی بربست (صفت)
ruleless

انگلیسی به انگلیسی

• lacking a government, lacking a sovereign

پیشنهاد کاربران

بپرس