rule out

/ˈruːlˈaʊt//ruːlaʊt/

معنی: جلو گیری کردن، غیر محتمل شمردن
معانی دیگر: 1- غیر محتمل پنداشتن، نپذیرفتن، نفی کردن، 2- غیر ممکن کردن، نامیسر کردن، ممنوع ساختن

بررسی کلمه

عبارت ( phrase )
• : تعریف: to remove from consideration.
مترادف: eliminate
مشابه: disregard, overrule, reject, remove

جمله های نمونه

1. But this does not rule out unofficial discussions.
[ترجمه گوگل]اما این موضوع بحث های غیررسمی را رد نمی کند
[ترجمه ترگمان]اما این موضوع بحث های غیر رسمی را رد نمی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Rule out neatly any words which you don't wish the examiner to read.
[ترجمه گوگل]هر کلمه‌ای را که نمی‌خواهید ممتحن بخواند به‌طور منظم حذف کنید
[ترجمه ترگمان]قانون را مرتب و مرتب، هر حرفی را که دلت نمی خواهد بخوانی، بنویس
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. It's not likely to happen but I wouldn't rule out the possibility.
[ترجمه گوگل]بعید است این اتفاق بیفتد اما من این احتمال را رد نمی کنم
[ترجمه ترگمان]امکان نداره این اتفاق بیفته، اما من احتمال این کار رو هم نمی دم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He refused to rule out the possibility of a tax increase.
[ترجمه گوگل]وی از رد احتمال افزایش مالیات خودداری کرد
[ترجمه ترگمان]او حاضر نشد احتمال افزایش مالیات را رد کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. I won't rule out a June election.
[ترجمه گوگل]من انتخابات ژوئن را رد نمی کنم
[ترجمه ترگمان]من یک انتخابات ژوئن را رد نمی کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The Constitution did not definitively rule out divorce.
[ترجمه گوگل]قانون اساسی مطلقاً طلاق را رد نکرده است
[ترجمه ترگمان]قانون اساسی به طور قطع طلاق را رد نکرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. She has refused to rule out the possibility of singing again.
[ترجمه گوگل]او از رد احتمال آواز خواندن مجدد خودداری کرده است
[ترجمه ترگمان]او از رد کردن امکان آواز خواندن خودداری کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The tissue is examined microscopically to rule out or confirm cancer.
[ترجمه گوگل]بافت به صورت میکروسکوپی برای رد یا تایید سرطان مورد بررسی قرار می گیرد
[ترجمه ترگمان]بافت به صورت میکروسکوپی مورد بررسی قرار گرفته است تا سرطان را تایید یا تایید کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. They didn't rule out coalition with the Social Democrats.
[ترجمه گوگل]آنها ائتلاف با سوسیال دموکرات ها را رد نکردند
[ترجمه ترگمان]آن ها ائتلاف با سوسیال دموکرات ها را رد نکردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The regulations rule out anyone under the age of eighteen.
[ترجمه گوگل]این مقررات افراد زیر هجده سال را ممنوع می کند
[ترجمه ترگمان]مقررات این مقررات هر کسی را زیر ۱۸ سال به اجرا در می آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. We would not rule out the possibility of re-entering the B2C market if conditions change.
[ترجمه گوگل]در صورت تغییر شرایط، احتمال ورود مجدد به بازار B2C را رد نمی کنیم
[ترجمه ترگمان]در صورت تغییر شرایط امکان ورود مجدد به بازار B۲C را رد نمی کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. We cannot rule out the possibility of mistaken identity.
[ترجمه گوگل]ما نمی توانیم احتمال هویت اشتباه را رد کنیم
[ترجمه ترگمان]ما نمی توانیم احتمال اشتباه را از بین ببریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. This does not rule out evolution by mutation and selection.
[ترجمه گوگل]این امر تکامل با جهش و انتخاب را رد نمی کند
[ترجمه ترگمان]این امر تکامل توسط جهش و انتخاب را رد نمی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. So we can probably rule out the theory that he is indulging in a weekly exercise in make-believe.
[ترجمه گوگل]بنابراین احتمالاً می‌توانیم این نظریه را رد کنیم که او در حال انجام یک تمرین هفتگی برای ساختگی است
[ترجمه ترگمان]بنابراین ما احتمالا می توانیم این نظریه را رد کنیم که او در یک ورزش هفتگی در تحقق بخشیدن به آن شرکت می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Rule out a misspell word.
[ترجمه گوگل]یک کلمه غلط املایی را رد کنید
[ترجمه ترگمان] قانون رو از یه کلمه \"misspell\" پاک کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

جلوگیری کردن (فعل)
intercept, keep, arrest, prevent, pull up, rebuff, rule out

غیر محتمل شمردن (فعل)
rule out

انگلیسی به انگلیسی

• deny, remove as a possibility

پیشنهاد کاربران

Rule - out
In medical terms, “rule - out” refers to the process of excluding or eliminating a particular diagnosis or condition. It is often used when a specific diagnosis is suspected but not yet confirmed.
...
[مشاهده متن کامل]

در اصطلاح پزشکی، فرآیند حذف یا کنار گذاری یک تشخیص یا شرایط خاص.
اغلب زمانی استفاده می شود که به یک تشخیص خاص مشکوک اما هنوز تایید نشده است.
مثال؛
For example, a doctor might say, “We need to rule out appendicitis before we can proceed with further tests. ”
In a medical report, a nurse might write, “Patient presented with abdominal pain, rule - out gastroenteritis. ”
A healthcare professional might discuss a patient’s case by saying, “We’re currently ruling out various causes for the symptoms. ”

If your child is a very picky eater, first rule out any medical issues.
اگه بچه تون خیلی بد غذا است، ابتدا وجود هر گونه مسئله پزشکی را مد نظر قرار دهید ( یعنی ابتدا لازمه با مراجعه به متخصص مطمئن بشین علت پزشکی وجود نداره ) .
رد کردن، منسوخ کردن
مخالف بودن
طبق کتاب English phrasal verb in use ( advanced )
معنی که گفته شده براش اینه:
say no to something
نه گفتن
شتر دیدی ندیدی، کوچه علی چپ، خود را به آن راه زدن.
تصمیم گرفتن
غیرممکن بودن چیزی را اعلام و بیان کردن - رد کردن - اگه کسی را Rule out کنید یعنی اون فرد مناسب و شایسته چیزی نیست - پیش گیری و جلوگیری کردنذ - احتمال ندادن/نداشتن چیزی ( توقف کردن در دادن احتمال به چیزی )
...
[مشاهده متن کامل]

ساده تر هم میشه توضیح داد.
رُندش کنیم؟ rule out یعنی معاف کردن چیز یا کسی از دایره ی احتمالات. یعنی حذف یک فرد یا چیز به عنوان احتمال. یعنی فرض کنید شما به عنوان کارگاه یه لیست تو دستتونه. تو اونجا چندین مورد ذکر شده. هر کدوم یه داستانی را بیان میکنن که این حادثه بدین شکل اتفاق افتاده یا به اون طریق اتفاق افتاده. شما به تحقیق و investigation ادامه می دهید و کشفیات جدید میگه داستان شماره اول نمیتونه واقعیت داشته باشه. پس شما یه ماژیک قرمز برمیدارید و روش خط میکشید، اونو حذف میکنید. اونو از لیست احتمالات حذف میکنید. دیگه اون را به عنوان یک احتمال در نظر نمیشه گرفت. برای همین اون rule out شد
♦مثال ها :
∆ zelensky rules out territory deal with Putin in BBC Interview : زلنسکی در مصاحبه با بی بی سی قرارداد ارضی/سرزمینی/قلمرویی با پوتین را رد کرد ( دقیق تر اینه که بگیم؛ غیر ممکن خواند )
∆ The police haven't yet ruled out murder : پلیس هنوز قتل را رد نکرده است.
∆ I won't rule out a June election : من انتخابات ژوئن را غیرممکن نمیخوانم ( یعنی ممکنه اتفاق بیفته، یعنی ممکنه )
∆ The police have not ruled him out as a suspect : پلیس او را به عنوان مظنون رد نکرده است ( یعنی پلیس نیومده بگه ایشون بی گناهن، ممکنه باشه )
∆ This recent wave of terrorism has ruled out any chance of peace talks : این موج اخیر تروریسم از هر گونه امکان گفتگوهای صلح ( آمیز ) جلوگیری کرده است. ( قشنگتره اگه کلاً بای جلوگیری بگیم باعث شد؛ باعث شد جلوی گفتگوی مصالحت آمیز گرفته بشه )
∆ It’s unlikely that he’ll run for president, but you can never rule anything out : بعید است که او برای ریاست جمهوری نامزد شود، اما شما هرگز نمی توانید چیزی را به عنوان احتمال در نظر نگیرید ( دقیقتر اینه بگیم؛ اما هر چیزی ممکنه )
∆ The UN rush to mandate war totally ruled out any alternatives : عجله ی سازمان ملل برای فرمان دادن به جنگ، به طور کامل هرگونه جایگزینی را رد کرد ( جایی برای هیچ آلترناتیو و جایگزین و راه بهتری نگذاشت )
∆ He refused to rule out the possibility of a comeback : او از رد کردن احتمال بازگشت خودداری کرد/او از غیرممکن خواندن احتمال بازگشت بزرگ خودداری کرد ( به زبان ساده؛ نیومد بگه که هیچ کامبکی در راه نیست. یعنی ممکنه باشه یا نباشه )
∆ Smith has been ruled out of contention for the manager's job : اسمیت از رقابت برای شغل مدیر منتفی شده است و خط خورده است ( یعنی ایشون فرد مناسب و شایسته ای نیست که بخواد بیاد رقابت کنه با مدیر و اون جایگاه رو بدست بیاره. این فرد یک غیر ممکنه )
∆ The discovery rules out a link between the suspect and the scene of crime : این کشف، ارتباط بین مظنون و صحنه جرم را رد می کند/رد میکند ( این کشف جدید نشون میده ارتباطی نیست بین مظنون و صحنه جرم )
∆ We would not rule out the possibility of re - entering the B2C market if conditions change : در صورت تغییر شرایط، امکان ورود مجدد به بازار B2C را رد نمی کنیم ( غیر ممکن نمی دانیم/منع نمیکنیم )
∆ further testing had ruled out any infection : آزمایشات بیشتر وجود هرگونه عفونت را رد کرده بود
∆ a shoulder injury ruled him out for most of the season : مصدومیت از ناحیه کتف باعث شد تا او در بیشتر فصل حضور نداشته باشد ( از حصورش جلوگیری کرد )
∆ The management seems to have ruled him out as a candidate for promotion : به نظر می رسد مدیریت او را به عنوان یک نامزد برای ترفیع رد/معاف/حذف کرده است.
∆ The CEO said she could not rule out further job cuts : مدیر اجرایی گفت که نمی تواند کاهش شغل های بیشتر را رد کند ( نمیتواند غیرممکن اعلام کند؛ یعنی از الان داره میگه که بدونید اونا قول نمیدن که شغل ها کاهش پیدا نکنن، یعنی احتمال کاهشش هست )
♦ تعاریف انگلیسی :
∆ exclude someone or something as a possibility
∆ prevent someone from doing or being eligible for something, especially taking part in sport.
∆ to decide or say officially that something is impossible or will not happen, or that something or someone is not suitable
∆ to prevent something from happening
∆ to stop considering something as a possibility

1 - قید کاری زدن
He ruled out applying to college in Texas because he would
rather go to school in Canada
او قید درخواست دادن به دانشگاه تگزاس رو زد ( بیخیالش شد ) چون ترجیح میداد بره به مدرسه در کانادا
...
[مشاهده متن کامل]

The police haven't yet ruled out murder
پلیس هنوز قید قتل رو نزده ( بیخیالش نشده و پیگیره )
2 - جلو دار شدن، مانع شدن
I'd like to watch a good movie on TV tonight, but a ton of homework
rules that out
دوست دارم امشب یه فیلم خوب تو تلویزیون نگاه کنم اما یه عالمه تکالیف مانع این کار میشن

are we going to see president Biden in the Ukrain?
I rule it out
آیا بایدن را در اوکراین می بینیم؟ ( بایدن قراره بره اوکراین؟ )
من اینو رد میکنم ( قرار نیست بایدن بره اوکراین )
از قلم انداختن، نادیده گرفتن، در نظر نیاوردن، کنار گذاشتن
نافی . . . بودن
فکر میکنم امتناع کردن هم میشه
تشخیص احتمالی
رد کردن ( امکان چیزی ) ؛ مانع شدن
# The police haven't yet ruled out murder
# This theory cannot be ruled out altogether
# He refused to rule out the possibility of a comeback
# This recent wave of terrorism has ruled out any chance of peace talks
بدون بررسی رد کردن، منتفی دانستن، در نظر نگرفتن و یا نادیده گرفتن
نادیده گرفتن؛نفی کردن
منتفی دانستن
1. رد کردن ، نفی کردن ، نپذیرفتن
2. جلوگیری کردن ، ممنوع ساختن
3. غیرممکن پنداشتن
نادیده گرفتن
Don't Rule out The Shy one
یه خجالتی رو نادیده نگیر
نقض کردن
مردود دانستن
در متون روانشناسی که من ترجمه میکنم به معنای نپذیرفتن هم هست.
غیرممکنه این اتفاق بیفتد. حق شرکت در مسابقه را نداشتن
درنظر نگرفتن
منتفی کردن، نامیسر ساختن
حذف کردن - منع کردن - مستثنی ساختن
فراموش کردن
به دست فراموشی سپردن
مانع شدن
جلوگیری کردن
رد کردن
برهم زدن، منتفی ساختن
کناره گیری کردن از . . . .
کنارماندن جاماندن
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٣٢)

بپرس