🔸 معادل فارسی
- خودکشی اعلام کردن
- به عنوان خودکشی تشخیص دادن
- نتیجه گیری رسمی مبنی بر خودکشی
- - -
## 🔸 تعریف ها
1. ** ( حقوقی/پزشکی قانونی – اصلی ) :** وقتی پزشکی قانونی یا مقام رسمی پس از بررسی شواهد، علت مرگ را �خودکشی� اعلام می کند.
... [مشاهده متن کامل]
- مثال: *Her death was ruled a suicide by the medical examiner. *
مرگ او توسط پزشکی قانونی به عنوان خودکشی اعلام شد
2. ** ( خبری – عمومی ) :** اصطلاحی فرمولی در گزارش های خبری برای بیان نتیجه ی رسمی تحقیقات درباره ی علت مرگ.
- - -
## 🔸 مترادف ها
declare a suicide – determine suicide – conclude suicide – officially ruled suicide
- - -
## 🔸 مثال ها
- *The death was ruled a suicide after investigation. *
پس از تحقیق، مرگ به عنوان خودکشی اعلام شد
- *The medical examiner ruled the case a suicide. *
پزشکی قانونی پرونده را خودکشی اعلام کرد
- *It was ruled a suicide, not an accident. *
به عنوان خودکشی اعلام شد، نه حادثه
- خودکشی اعلام کردن
- به عنوان خودکشی تشخیص دادن
- نتیجه گیری رسمی مبنی بر خودکشی
- - -
## 🔸 تعریف ها
1. ** ( حقوقی/پزشکی قانونی – اصلی ) :** وقتی پزشکی قانونی یا مقام رسمی پس از بررسی شواهد، علت مرگ را �خودکشی� اعلام می کند.
... [مشاهده متن کامل]
- مثال: *Her death was ruled a suicide by the medical examiner. *
مرگ او توسط پزشکی قانونی به عنوان خودکشی اعلام شد
2. ** ( خبری – عمومی ) :** اصطلاحی فرمولی در گزارش های خبری برای بیان نتیجه ی رسمی تحقیقات درباره ی علت مرگ.
- - -
## 🔸 مترادف ها
- - -
## 🔸 مثال ها
پس از تحقیق، مرگ به عنوان خودکشی اعلام شد
پزشکی قانونی پرونده را خودکشی اعلام کرد
به عنوان خودکشی اعلام شد، نه حادثه