ruffian

/ˈrʌfɪən//ˈrʌfɪən/

معنی: وحشی، گردن کلفت، ادم بی شرف، لوطی
معانی دیگر: قانون شکن، سفاک، طاغی، گردنکش، چاقوکش، کلاه مخملی، لات محله

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: one who is tough and violent; bully; thug.
مترادف: hoodlum, hooligan, rowdy, thug, tough

- He was attacked by some ruffians in the parking lot outside the bar.
[ترجمه گوگل] او در پارکینگ بیرون بار مورد حمله عده‌ای قاتل قرار گرفت
[ترجمه ترگمان] او به وسیله یک حرامی ها در پارکینگ خارج از بار مورد حمله قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. He whomped the ruffian on the skull.
[ترجمه گوگل]او رافین را روی جمجمه کوبید
[ترجمه ترگمان]اون راهزن رو به جمجمه منتقل کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The ruffian flicked the knife open.
[ترجمه گوگل]روفین چاقو را باز کرد
[ترجمه ترگمان]راهزن چاقو را باز کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He helped me over the difficulty with the ruffian.
[ترجمه گوگل]او به من کمک کرد تا از سختی های روفیان عبور کنم
[ترجمه ترگمان]او به من کمک کرد تا با آن راهزن مواجه شوم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The ruffian threatened to run his victim through if he did not hand over all his money.
[ترجمه گوگل]مرد روفی تهدید کرد که اگر قربانی خود را تحویل ندهد، او را زیر پا می گذارد
[ترجمه ترگمان]راهزن تهدید کرد که اگر او تمام پولش را از دست ندهد، قاتل او را تهدید می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. It's run by that old ruffian, Chatterton.
[ترجمه گوگل]توسط آن رفیق قدیمی، چترتون اداره می شود
[ترجمه ترگمان]مثل این که اون پیرمرد وحشی و Chatterton فرار کرده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He ran away from the fearsome ruffian.
[ترجمه گوگل]او از دست رفیق مخوف فرار کرد
[ترجمه ترگمان]او از یک موجود خبیث و وحشتناک فرار کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. What a rascal and rogue, a ruffian and villain!
[ترجمه گوگل]چه فضول و یاغی، چه رفیق و شرور!
[ترجمه ترگمان]چه رذل و رذل، شرور و شرور!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. After the event, old ruffian gave A a few candy.
[ترجمه گوگل]بعد از این رویداد، روفیان پیر چند آب نبات به A داد
[ترجمه ترگمان]بعد از این واقعه، راهزن پیر مقداری شکلات به او داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. If that ruffian does not mend his ways, he will come to the gallows some day.
[ترجمه گوگل]اگر آن رفیق راه خود را اصلاح نکند، روزی پای چوبه دار خواهد آمد
[ترجمه ترگمان]اگر این راهزن راه خود را اصلاح نکند، روزی به اعدام خواهد رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The doctor struck out suddenly and stretched the ruffian on the ground.
[ترجمه گوگل]دکتر ناگهان ضربه ای زد و روفیان را روی زمین دراز کرد
[ترجمه ترگمان]دکتر ناگهان حمله کرد و آن حیوان وحشی را روی زمین کشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. With woman steps she followed : the ruffian and his strolling mort.
[ترجمه گوگل]با قدم‌های زن دنبالش می‌آمد: قاتل و مرد در حال قدم زدنش
[ترجمه ترگمان]زن با گام های بلند به دنبال او به راه افتاد راهزن و مرد ولگرد در حال پرسه زدن بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The mere thought of the ruffian made her shudder.
[ترجمه گوگل]صرفاً فکر کردن به رافیان او را به لرزه درآورد
[ترجمه ترگمان]فکر این راهزن به لرزه افتاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The ruffian dealt his victim a savage blow on the tead, that did for her.
[ترجمه گوگل]قاتل ضربه‌ای وحشیانه به قربانیش زد که برای او انجام شد
[ترجمه ترگمان]راهزن به قربانی خود ضربه وحشیانه ای زد و این کار را برایش کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The ruffian laid about in desperation.
[ترجمه گوگل]ناامید کننده دراز کشید
[ترجمه ترگمان]مرد شریر در نومیدی به کار خود ادامه داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

وحشی (اسم)
ruffian, troglodyte

گردن کلفت (اسم)
thug, bully, ruffian, hoodlum, dumpy, roughneck

ادم بی شرف (اسم)
ruffian, rapscallion

لوطی (اسم)
reveler, ruffian, reveller

انگلیسی به انگلیسی

• bully, thug, hooligan, brute, tough and violent person
brutal, lawless, aggressive, violent, tough
a ruffian is a man who behaves in a bad mannered or violent way; an old-fashioned word.

پیشنهاد کاربران

آدم رذل
A ruffian is a term used to describe a violent or rough person, often involved in criminal activities. The term is often used to refer to individuals who engage in street fighting, gang activity, or other forms of antisocial behavior.
...
[مشاهده متن کامل]

فرد خشن یا پرخاشگر که اغلب در فعالیت های مجرمانه دخالت دارد.
این اصطلاح اغلب برای اشاره به افرادی استفاده می شود که درگیر برخوردهای خیابانی، فعالیت های گروهی یا سایر اشکال رفتار ضد اجتماعی هستند.
مثال؛
The ruffian attacked an innocent bystander during the altercation.
In a discussion about urban crime, someone might mention, “The neighborhood has been plagued by ruffians and gang violence. ”
A person might use the term in a figurative sense, saying, “He may seem tough, but he’s just a ruffian at heart. ”

منابع• https://fluentslang.com/slang-for-criminal/
در زبان ایتالیایی با همین املاء، به معنای دلال محبت ( جاکش ) است.

بپرس