ruff

/ˈrəf//rʌf/

معنی: پرخاش، تکبر، تاه کردن، چروک کردن
معانی دیگر: (سده های 16 و 17 - مردانه و زنانه) یقه ی چین دار، (حلقه ای از پر یا پشم با رنگ یا طول متفاوت که بر گردن جاندار روییده است) طوق، طوقی، پر چنبر، پشم چنبر، یال، (بازی های با ورق) خال آتو بازی کردن (رجوع شود به: trump)، (جانور شناسی) پرچ خال دار (ماهی کوچک آب شیرین به نام acerina cernua - بومی اروپا - ruffe هم می نویسند)، ruffe یقه گرد و حلقوی چین دار مردان و زنان قرون 61 و ‡1 میلادی، غرور، ناهموار کردن

بررسی کلمه

اسم ( noun )
مشتقات: ruffed (adj.)
(1) تعریف: a high, round, stiff collar of pleated or ruffled fabric worn by men and women in the sixteenth and seventeenth centuries.

(2) تعریف: a distinctively marked fringe or collar of hair, fur, or feathers around the neck of an animal or bird.

(3) تعریف: a species of sandpiper found in Europe and Asia, the male of which exhibits a collar of erectile feathers during mating season.

جمله های نمونه

1. Clean bright bubbles form a frilly ruff around my neck.
[ترجمه گوگل]حباب‌های روشن و تمیز، دور گردنم یک ضخامت پرز تشکیل می‌دهند
[ترجمه ترگمان]حباب های درخشان درخشان، یقه چین دار پوشانده شده دور گردنم را تشکیل می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Among the other clients Ruff has represented in private practice are Sen.
[ترجمه گوگل]از دیگر مشتریانی که راف در مطب خصوصی نمایندگی کرده است، سن است
[ترجمه ترگمان]در میان سایر مشتریان، ruff نیز در مطب خصوصی نماینده دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Kolender and Ruff also berate Roache for selling confiscated guns to auctioneers for resale, against the wishes of county supervisors.
[ترجمه گوگل]کولندر و راف همچنین روچ را به دلیل فروش اسلحه‌های مصادره شده به حراج‌دهندگان برای فروش مجدد، برخلاف میل ناظران شهرستان، مورد سرزنش قرار می‌دهند
[ترجمه ترگمان]Kolender و ruff همچنین Roache را به خاطر فروش تفنگ های بازداشت شده به مزایده گران برای فروش مجدد، برخلاف خواست ناظران شهرستان سرزنش کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Charles Ruff, a Ciba-Geigy salesman based in Charlotte, regularly runs lunch-hour training sessions for veterinarians.
[ترجمه گوگل]چارلز راف، فروشنده Ciba-Geigy مستقر در شارلوت، به طور منظم جلسات آموزشی یک ساعته ناهار را برای دامپزشکان برگزار می کند
[ترجمه ترگمان]چارلز ruff، یک فروشنده Ciba - Geigy مستقر در شارلوت، به طور منظم جلسات تمرین ساعت ناهار برای دامپزشکان را برگزار می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Roache and Kolender dismiss Ruff as a well-spoken and nice man who lacks the management experience to be sheriff.
[ترجمه گوگل]روچ و کولندر راف را به عنوان مردی خوش صحبت و خوب که فاقد تجربه مدیریت برای کلانتر شدن است، رد می کنند
[ترجمه ترگمان]Roache و Kolender ruff را به عنوان یک مرد خوب صحبت می کنند که فاقد تجربه مدیریتی برای کلانتر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. That manoeuvre might lead to a diamond ruff for West at trick two, but even that is unlikely to prove fatal.
[ترجمه گوگل]آن مانور ممکن است منجر به شکست الماسی برای وست در ترفند دو شود، اما حتی آن نیز بعید است که کشنده باشد
[ترجمه ترگمان]این مانور ممکن است منجر به یک یال الماس در غرب در ساعت دو شود، اما بعید به نظر می رسد که این حرکت مرگبار باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. No Elizabethan dandy ever sported a finer ruff.
[ترجمه گوگل]هیچ شیک پوشی الیزابتی تا به حال رفیری ظریف تری به خود نداده است
[ترجمه ترگمان]در دوران ملکه الیزابت هیچ سر و کله اش پیدا نمی شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Bare yellow skin on head and throat, ruff shaggy, bill much slenderer than other vultures.
[ترجمه گوگل]پوست زرد برهنه روی سر و گلو، کرک کرک، نوک بسیار باریکتر از سایر کرکس ها
[ترجمه ترگمان]پوست زردش روی سر و گردن، موهای دم اسبی، بیل خیلی slenderer از لاش خور دیگر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Ruff ruff ruff ruff ruff ruff ruff ruff ruff ruff!
[ترجمه گوگل]راف راف روف راف راف راف راف راف راف راف راف راف!
[ترجمه ترگمان]یقه گرد و گشاد، یقه گرد و آهاردار ruff، یقه گرد و آهاردار ruff را تشکیل می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Seven ruff, without as yet their elaborate courtship adornments, fed at the northern tip of a tyke.
[ترجمه گوگل]هفت روف، بدون تزیینات پیچیده معاشقه خود، در نوک شمالی یک تاج تغذیه می شود
[ترجمه ترگمان]هفت بار یقه آهاردار، بدون این که تزئینات مربوط به دوران نامزدی آن ها را ببیند، از نوک شمالی یک دادلی تغذیه شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Ruff supervises a staff of more than 200 lawyers.
[ترجمه گوگل]راف بر کارکنانی متشکل از 200 وکیل نظارت می کند
[ترجمه ترگمان]ruff بر کارکنان بیش از ۲۰۰ وکیل نظارت دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. He's smart to ruff a spade at trick one.
[ترجمه گوگل]او باهوش است که در ترفند اول، بیل را به هم بزند
[ترجمه ترگمان]او باهوش است که یک بیل را در یکی از آن ها امتحان کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Ruff was a mild-mannered man who had been wheelchair-bound for most of his life.
[ترجمه گوگل]راف مردی ملایم بود که بیشتر عمرش روی صندلی چرخدار بود
[ترجمه ترگمان]تکبر مرد ملایمی بود که بیشتر عمرش را روی ویلچر نشسته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Ms Ruff - O'Herne said she was appalled by the advertisement.
[ترجمه گوگل]خانم راف - اوهرن گفت که از این تبلیغات وحشت زده شده است
[ترجمه ترگمان]خانم ruff - ای هرن گفت که او از تبلیغات ترسیده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

پرخاش (اسم)
abuse, ruff, quarrel, invective

تکبر (اسم)
ruff, arrogance, affectation, pride, insolence, height, ruffle, turgescence

تاه کردن (فعل)
ruff, fold, ruffle, ply, lap

چروک کردن (فعل)
shrink, ruff, ruffle, pucker

انگلیسی به انگلیسی

• play trump on (in a card game)
act of playing a trump card; type of old card game (similar to whist)
fancy high and frilled collar (worn during the 16th and 17th centuries); (zoology) ring of feathers or neck hair around the neck of a bird or mammal; type of sandpiper with elaborate ruff
a ruff is a stiff strip of cloth or other material with many small folds in it, which was worn round the neck in former times.
a ruff is also a thick band of feathers or fur round the neck of a bird or animal.

پیشنهاد کاربران

بپرس