rudimental


معنی: اولیه
معانی دیگر: اصلی، اساسی، بدوی، ابتدائی، مقدماتی، اولی یا اولیه، ناقص، رشد نکرده

جمله های نمونه

1. The rudimental system of the laboratory has been created. By improving the corresponding methods and techniques, the system will be more suitable for realizing remote-control via Internet.
[ترجمه گوگل]سیستم ابتدایی آزمایشگاه ایجاد شده است با بهبود روش ها و تکنیک های مربوطه، سیستم برای تحقق کنترل از راه دور از طریق اینترنت مناسب تر خواهد بود
[ترجمه ترگمان]سیستم rudimental آزمایشگاه ایجاد شده است با بهبود روش ها و تکنیک های مربوطه، این سیستم برای درک کنترل از راه دور از طریق اینترنت مناسب تر خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. It is a viable way to analyze rudimental pesticide in vegetable by Thin Layer Chromatography.
[ترجمه گوگل]این روشی مناسب برای تجزیه و تحلیل آفت کش های اولیه در سبزیجات با کروماتوگرافی لایه نازک است
[ترجمه ترگمان]این یک روش مناسب برای تجزیه و تحلیل rudimental آفت کش در سبزیجات توسط لایه نازک chromatography است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. To research the rudimental methods of computer - aided design of full crown prosthesis.
[ترجمه گوگل]تحقیق در مورد روشهای ابتدایی طراحی به کمک کامپیوتری پروتز تاج کامل
[ترجمه ترگمان]برای تحقیق از روش های rudimental برای ساخت دست مصنوعی با کمک کامپیوتر استفاده کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The rudimental guide of the plate-tectonic theory landing on continent is the archipelagic arc-basin system between the oceanic lithosphere and continental lithosphere.
[ترجمه گوگل]راهنمای ابتدایی فرود تئوری صفحه-تکتونیکی در قاره، سیستم کمان-حوضه مجمع الجزایری بین لیتوسفر اقیانوسی و لیتوسفر قاره ای است
[ترجمه ترگمان]راهنمای rudimental صفحه تکتونیک صفحه ای که بر روی قاره فرود می آید، سامانه basin قوس - بین lithosphere اقیانوسی و lithosphere قاره ای می باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The article proposes some rudimental methods of cutting compound selection, supply, purification and recycling based on the cutting compound requirements that are demanded in clean production.
[ترجمه گوگل]این مقاله برخی از روش‌های ابتدایی برش انتخاب، عرضه، خالص‌سازی و بازیافت را بر اساس الزامات ترکیب برش که در تولید تمیز مورد نیاز است، پیشنهاد می‌کند
[ترجمه ترگمان]این مقاله برخی از روش های rudimental انتخاب ترکیب، عرضه، خالص سازی، تصفیه و بازیافت براساس الزامات ترکیب برش را پیشنهاد می کند که در تولید پاک سازی مورد تقاضا هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. It is a viable way to analyze rudimental pesticide in vegetable by Thin Layer Chromatography. Characteristic of analyzed matter and sorbent and expanded matter could influence analyzed result.
[ترجمه گوگل]این روشی مناسب برای تجزیه و تحلیل آفت کش های اولیه در سبزیجات با کروماتوگرافی لایه نازک است ویژگی ماده تجزیه شده و ماده جاذب و منبسط شده می تواند بر نتایج تجزیه و تحلیل تأثیر بگذارد
[ترجمه ترگمان]این یک روش مناسب برای تجزیه و تحلیل rudimental آفت کش در سبزیجات توسط لایه نازک chromatography است خصوصیات ماده تحلیل شده و موضوع مورد بررسی و بسط یافته، می تواند نتایج تجزیه و تحلیل را تحت تاثیر قرار دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Rudimental applications have shown their bright prospects for moking cutting tools, dies and wear-resistant parts.
[ترجمه گوگل]کاربردهای ابتدایی چشم انداز درخشان خود را برای دود کردن ابزارهای برش، قالب ها و قطعات مقاوم در برابر سایش نشان داده اند
[ترجمه ترگمان]کاربردهای rudimental چشم اندازه ای روشن خود را برای ابزار برش moking، فوت و قطعات مقاوم به سایش نشان داده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. This article depiction rudimental circumstance of JINZHAO company first.
[ترجمه گوگل]این مقاله ابتدا شرایط ابتدایی شرکت JINZHAO را به تصویر می کشد
[ترجمه ترگمان]این مقاله به توصیف وضعیت شرکت JINZHAO می پردازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. I had gathered only the most rudimental information.
[ترجمه گوگل]من فقط ابتدایی ترین اطلاعات را جمع آوری کرده بودم
[ترجمه ترگمان]فقط the اطلاعات را جمع کرده بودم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Laodu you're modest, you won't descry such rudimental thing?
[ترجمه گوگل]لائودو تو متواضع هستی، چنین چیزی ابتدایی را توصیف نمی کنی؟
[ترجمه ترگمان]پس از اینکه حجب و حیا را،، شما را از چنین چیزی آگاه نخواهید کرد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. In this paper, the photoelectricity conversion performance of the nano - TiO 2 fibre is rudimental evaluated.
[ترجمه گوگل]در این مقاله، عملکرد تبدیل فوتوالکتریک فیبر نانو - TiO 2 به صورت ابتدایی ارزیابی شده است
[ترجمه ترگمان]در این مقاله عملکرد تبدیل photoelectricity دو فیبر نانو TiO مورد ارزیابی قرار گرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Cell adhesion introduced by cell adhesion molecules is the rudimental life phenomenon, which is the basis of many physiological and pathological processes.
[ترجمه گوگل]چسبندگی سلولی که توسط مولکول های چسبنده سلولی معرفی می شود، پدیده حیات ابتدایی است که اساس بسیاری از فرآیندهای فیزیولوژیکی و پاتولوژیک است
[ترجمه ترگمان]چسبندگی سلولی که توسط مولکول های چسبندگی سلولی ایجاد می شود، پدیده زندگی rudimental است که اساس بسیاری از فرآیندهای فیزیولوژیکی و pathological است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. In Internet, information travels among them a character is rudimental sex.
[ترجمه گوگل]در اینترنت، اطلاعات در میان آنها سفر می کند، یک شخصیت جنسی ابتدایی است
[ترجمه ترگمان]در اینترنت، اطلاعات در بین آن ها، شخصیت rudimental است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. If you don't have a good tennis player among your friends, you can watch some tennis rudimental course videos.
[ترجمه گوگل]اگر تنیسور خوبی در بین دوستان خود ندارید، می توانید چند فیلم دوره ابتدایی تنیس را تماشا کنید
[ترجمه ترگمان]اگر یک بازیکن تنیس خوب در میان دوستان خود نداشته باشید می توانید برخی از فیلم های ضبط شده تنیس را تماشا کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

اولیه (صفت)
primary, preliminary, rudimentary, primitive, prime, early, primal, embryonic, incipient, primeval, rudimental

پیشنهاد کاربران

بپرس