• : تعریف: (informal) a noisy, often angry, disturbance; commotion or row. • مشابه: brawl, commotion, fray, fuss
جمله های نمونه
1. I requested them to stop making such a ruckus.
[ترجمه گوگل]من از آنها خواهش کردم که دست از چنین هیاهویی بردارند [ترجمه ترگمان]من از آن ها درخواست کردم که این هیاهو را متوقف کنند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. This caused such a ruckus all over Japan that they had to change their mind.
[ترجمه گوگل]این موضوع چنان سر و صدایی در سراسر ژاپن ایجاد کرد که مجبور شدند نظر خود را تغییر دهند [ترجمه ترگمان]این باعث چنان هرج و مرجی در سراسر ژاپن شد که مجبور شدند نظرشان را تغییر دهند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Abdul-Rauf never meant to cause a ruckus.
[ترجمه گوگل]عبدالرئوف هرگز قصد ایجاد غوغا را نداشت [ترجمه ترگمان]عبدالرئوف هرگز قصد ایجاد هیاهو را نداشت [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Not since fall have I heard such a ruckus.
[ترجمه گوگل]از پاییز چنین صدایی نشنیده بودم [ترجمه ترگمان]نه از آن زمان که چنین هیاهویی برپا شد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. They recorded and toured together, raising a ruckus as well as awareness about violence toward women.
[ترجمه Learner] آن ها ( با هم ) به ضبط آهنگ و تورهای موسیقی پرداختند و علاوه بر ایجاد سر و صدا، افزایش آگاهی درباره خشونت علیه زنان را نیز موجب شدند.
|
[ترجمه گوگل]آنها با هم ضبط و گشت و گذار کردند و غوغا کردند و همچنین در مورد خشونت علیه زنان آگاهی دادند [ترجمه ترگمان]آن ها ضبط و سفر کردند و هیاهو و هیاهو و همچنین آگاهی در مورد خشونت نسبت به زنان را افزایش دادند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Thus, the whole Armory Park ruckus should never have happened in 199
[ترجمه گوگل]بنابراین، کل غوغای پارک آرموری هرگز نباید در سال 199 اتفاق می افتاد [ترجمه ترگمان]از این رو، هیاهو و هیاهو و هیاهو هرگز نباید در ۱۹۹ مورد رخ داده باشد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. He woke up when he heard the ruckus outside his front door.
[ترجمه گوگل]با شنیدن صدای غرش از بیرون درب ورودی از خواب بیدار شد [ترجمه ترگمان]وقتی صدای هیاهوی بیرون در جلوی در شنید، بیدار شد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. We are not gonna have any ruckus here.
[ترجمه گوگل]اینجا قرار نیست هیاهو داشته باشیم [ترجمه ترگمان] ما اینجا سرو صدا نداریم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. But following the ruckus over the AEP, several states are tinkering with the course material.
[ترجمه Learner] "اما پس از جنجال های پیش آمده درباره برنامه آموزشی ( AEP ) ، چندین ایالت در حال دستکاری و تغییر محتوای درسی هستند. " "پس از حواشی ایجادشده حول برنامه آموزشی AEP، برخی ایالت ها مشغول بازبینی و اصلاح مطالب درسی شده اند. "
|
[ترجمه گوگل]اما به دنبال هیاهو بر سر AEP، چندین ایالت در حال سرهم کردن با مواد دوره هستند [ترجمه ترگمان]اما پس از هیاهو بر سر the، چندین ایالت با مواد دوره مشغول هستند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. You know how TV loves a ruckus.
[ترجمه گوگل]شما می دانید که چگونه تلویزیون عاشق غوغا است [ترجمه ترگمان] میدونی که تلویزیون چقدر سرو صدا داره [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. The ruckus left at least 69 people injured and turned Prague into a smoky battle zone.
[ترجمه گوگل]این غوغا دست کم 69 زخمی برجای گذاشت و پراگ را به منطقه نبرد دود آلود تبدیل کرد [ترجمه ترگمان]هیاهو حداقل ۶۹ نفر را برجای گذاشت و پراگ را به یک منطقه درگیری دود دود تبدیل کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Indeed, one major lesson in the ruckus over Scorsese's Last Temptation is that believers do care about the historical Jesus and urgently want him to square with the figure they know through faith.
[ترجمه Learner] در واقع، یکی از درس های مهم در جنجالِ فیلم �آخرین وسوسه مسیح� اثر اسکورسیزی این بود که مؤمنان واقعاً به عیسی تاریخی اهمیت می دهند و به شدت می خواهند او با تصویری که از طریق ایمان می شناسند، همخوانی داشته باشد. square with : همخوانی داشتن
|
[ترجمه گوگل]در واقع، یکی از درسهای مهم در هیاهو درباره آخرین وسوسه اسکورسیزی این است که ایمانداران به عیسی تاریخی اهمیت میدهند و فوراً از او میخواهند که با چهرهای که از طریق ایمان میشناسند، مطابقت داشته باشد [ترجمه ترگمان]در واقع، یک درس مهم در هیاهو برای آخرین وسوسه اسکورسیزی این است که مومنان به عیسی مسیح تاریخی اهمیت می دهند و مصرانه از او می خواهند که با این رقم که آن ها از طریق ایمان می دانند، به میدان برود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Music downloaded from the Ruckus server can only be Ruckus player.
[ترجمه گوگل]موسیقی دانلود شده از سرور Ruckus فقط می تواند پخش کننده Ruckus باشد [ترجمه ترگمان]موسیقی دانلود شده از کارگزار ruckus تنها می تواند بازیکن ruckus باشد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. I like the shit you did with Ruckus too, that shit was fat.
[ترجمه گوگل]من هم از مزخرفی که با راکوس کردی خوشم میاد، اون مزخرف چاق بود [ترجمه ترگمان]من اون گهی که تو با \"ruckus\" انجام دادی رو دوست دارم خیلی هم چاق بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
تلفظ: راکِس 1. Raise/Cause a Ruckus EN: "Protesters raised a ruckus outside the parliament. " FA: معترضان در بیرون پارلمان سر و صدا به پا کردند. 2. Make a Ruckus EN: "The kids made a ruckus during the meeting. " ... [مشاهده متن کامل]
FA: بچه ها در جلسه سر و صدا راه انداختند. 3. Avoid a Ruckus EN: "She left quietly to avoid a ruckus. " FA: او بی سروصدا رفت تا جنجالی پیش نیاید. 4. Political Ruckus EN: "The new law caused a political ruckus. " FA: قانون جدید جنجال سیاسی ایجاد کرد. 5. Media Ruckus EN: "The celebrity’s tweet sparked a media ruckus. " FA: توییت آن سلبریتی جنجال رسانه ای به پا کرد. 6. Public Ruckus EN: "The decision led to a public ruckus. " FA: این تصمیم باعث جنجال عمومی شد. 7. Unnecessary Ruckus EN: "Don’t create an unnecessary ruckus over small issues. " FA: برای مسائل کوچک، جنجال بی مورد راه نیندازید. 8. Ruckus in the Streets EN: "The fans caused a ruckus in the streets after the match. " FA: هواداران پس از بازی در خیابان ها سر و صدا راه انداختند. 9. Quiet the Ruckus EN: "The manager tried to quiet the ruckus in the office. " FA: مدیر تلاش کرد سروصدای دفتر را بخواباند. 10. Social Media Ruckus EN: "Her post caused a social media ruckus. " FA: پست او در شبکه های اجتماعی جنجال برانگیخت. - - - Key Notes: - "Ruckus" = سر و صدا / جنجال ( معمولاً با بار منفی یا شلوغی غیرمنتظره ) . - فعل های پرکاربرد با آن: - به پا کردن ( raise/cause ) - راه انداختن ( make ) - خواباندن ( quiet ) 1. ( Noisy Disturbance ) EN: "The neighbors made a ruckus at 3 AM with their party. " FA: "همسایه ها با مهمانی نیمه شب ساعت ۳ صبح سر و صدای زیادی راه انداختند. " 2. ( Political Controversy ) EN: "The new tax law caused a political ruckus. " FA: "قانون مالیاتی جدید جنجال سیاسی به پا کرد. " 3. ( Public Outcry ) EN: "The factory closure created a ruckus among workers. " FA: "بستن کارخانه باعث اعتراض و سر و صدای کارگران شد. " 4. ( Media Frenzy ) EN: "The royal scandal stirred up a media ruckus. " FA: "رسانه ها درباره رسوایی خانوادۀ سلطنتی جنجال به پا کردند. " 5. ( Sports Celebration ) EN: "Fans raised a ruckus when their team won the championship. " FA: "هواداران وقتی تیمشان قهرمان شد، سر و صدا راه انداختند. " 6. ( Childish Noise ) EN: "The kids are making a ruckus in the backyard. " FA: "بچه ها در حیاط پشتی دارند سر و صدا می کنند. " 7. ( Avoiding Attention ) EN: "Let's leave quietly without causing a ruckus. " FA: "بیایید بدون ایجاد سر و صدا و جلب توجه، آرام از اینجا برویم. " 8. ( Social Media Storm ) EN: "Her controversial tweet caused an online ruckus. " FA: "توییت جنجالی او در فضای مجازی طوفان به پا کرد. " 9. ( Bar Fight ) EN: "A drunken ruckus broke out at the pub last night. " FA: "دیشب در بار یک دعوای مستانه درگرفت. " 10. ( Theatrical Performance ) EN: "The comedian deliberately caused a ruckus on stage. " FA: "کمدین عمداً روی صحنه جنجال به پا کرد. " Key Notes: 1. General Meaning: Most often refers to loud noise/chaos ( سر و صدا/جنجال ) 2. Positive Use: Can describe celebratory noise ( e. g. sports fans ) 3. Negative Use: Often implies unwanted disturbance ( مزاحمت/اعتراض ) 4. Verbs Commonly Used: - Cause/make a ruckus ( جنجال به پا کردن ) - Raise a ruckus ( سر و صدا راه انداختن ) - Avoid a ruckus ( جلوگیری از جنجال ) deepseek
مثال: The misleading ruckus that we sometimes hear from some individuals who claim we are at odds with everyone and that we are in conflict with everyone isn’t true. این �هیاهوها و هوچیگری های� گمراه دهنده که ما بعضی وقتها از برخی افراد می شنویم که ادعا می کنند ما با همه اختلاف داریم و اینکه ما با همه جنگ داریم درست نیست. ... [مشاهده متن کامل]
مثال؛ “What’s all this ruckus about?” A person describing a loud argument might say, “There was a ruckus coming from the apartment next door last night. ”