ruck

/ˈrək//rʌk/

معنی: خط، چین و چروک، مردم عادی، کپه، شیار، چین و چروک وتاه، توده خرمن، انبار حبوبات، جمعیت و ازدحام، توده، توده کردن، چمباتمه زدن
معانی دیگر: (در اصل) توده، انباشته، بار (مثلا یک بار هیزم)، مقدار زیاد، انبوه مردم، عوام الناس، چروک کردن یا شدن، چین خوردن، چین دادن، چروکاندن، پارچه یا کاغذ باطله

جمله های نمونه

1. He was eager to get out of the ruck and distinguish himself in some way.
[ترجمه گوگل]او مشتاق بود که از رکاب خارج شود و خود را به نوعی متمایز کند
[ترجمه ترگمان]او مشتاق بود که از میان گله بیرون بجهد و به نحوی از خودش متمایز شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. His briliance raised him above the ruck.
[ترجمه گوگل]درخشش او را بالاتر از رك بالا برد
[ترجمه ترگمان]His او را بالای سر چمباتمه زده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. There'llbe a huge ruck with the cops as they try to take photographs.
[ترجمه گوگل]در حالی که پلیس ها سعی می کنند عکس بگیرند، شلوغی بزرگی درگیر خواهد شد
[ترجمه ترگمان]وقتی سعی می کنند عکس ها را بگیرند، یک گروه بزرگ در کنار پلیس ها برپا می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He pushed his way through the ruck of drinkers to get to the bar.
[ترجمه گوگل]او راهش را از لابه لای مشروبات الکلی رد کرد تا به بار برسد
[ترجمه ترگمان]او راه خود را از میان گروه باده نوشان به سوی بار هل داد تا به بار بروند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. With fatigued muscles, we endured ruck marches, long runs and obstacle courses.
[ترجمه گوگل]با ماهیچه‌های خسته، راهپیمایی‌های راک، دوی‌های طولانی و مسیرهای با مانع را تحمل کردیم
[ترجمه ترگمان]با عضلات خسته، راه پیمایی طولانی، دویدن طولانی و راه موانع را تحمل کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. It could have turned into an ugly ruck pretty quickly.
[ترجمه گوگل]می‌توانست خیلی زود به یک رکاب زشت تبدیل شود
[ترجمه ترگمان]می توانست به سرعت به یک گروه زشت و زشت تبدیل شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Gloucester were offside at the ruck and Barnes kicked the goal.
[ترجمه گوگل]گلاستر در موقعیت آفساید قرار داشت و بارنز به دروازه ضربه زد
[ترجمه ترگمان]گلاستر در the و بارنز در سمت offside بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. There's a rare old ruck before the police arrive.
[ترجمه گوگل]قبل از رسیدن پلیس، یک روکش قدیمی کمیاب وجود دارد
[ترجمه ترگمان]قبل از رسیدن پلیس یک گروه کوچک قدیمی وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. As Harry squeezed through the ruck to order another pint, he could not suppress a private smile at Minter's expense.
[ترجمه گوگل]در حالی که هری از لابه لای رک فشار می آورد تا یک پیمانه دیگر سفارش دهد، نتوانست لبخند خصوصی را به هزینه مینتر سرکوب کند
[ترجمه ترگمان]در حالی که هری می کوشید تا یک پیمانه دیگر سفارش بدهد، نمی توانست لبخند خصوصی at را از بین ببرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. But too often the pack failed to ruck as a unit.
[ترجمه گوگل]اما اغلب این بسته به عنوان یک واحد شکست خورده است
[ترجمه ترگمان]اما در اغلب موارد گروه به عنوان یک واحد شکست خورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Richards used his feet vigorously in a ruck and as the locals took exception he was punched on the jaw.
[ترجمه گوگل]ریچاردز به شدت از پاهایش در رکاب استفاده می کرد و از آنجایی که مردم محلی استثنا می کردند، با مشت به آرواره اش کوبیده شد
[ترجمه ترگمان]\"ریچاردز\" پاهای خود را به شدت در یک ruck استفاده کرده بود و همانطور که محلی ها در این مورد استثنا قائل بودند، با مشت به فک او اصابت کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The happy ending is cold comfort:a ruck of bony children trying to sleep in a shantytown.
[ترجمه گوگل]پایان خوش، آسایش سرد است: جمعی از بچه های استخوانی که سعی می کنند در یک حلبی نشین بخوابند
[ترجمه ترگمان]پایان خوشی که به پایان می رسد، تسلای سردی است: گروهی از کودکان استخوانی که سعی در خوابیدن در یک شهرک کلبه ای را دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. His designer suits ruck up round his middle.
[ترجمه گوگل]کت و شلوارهای طراح او وسط او را به هم می زند
[ترجمه ترگمان]طراح لباس او با دقت به دور کمر او حلقه می زند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Ruck, however, agreed that the answer should not be perfunctory.
[ترجمه گوگل]با این حال راک موافق بود که پاسخ نباید ظاهری باشد
[ترجمه ترگمان]با این حال، Ruck موافق این نظر است که پاسخ نباید سرسری باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. His brilliance raised him above the ruck.
[ترجمه گوگل]درخشش او را بالاتر از رك بالا برد
[ترجمه ترگمان]brilliance او را بالای سرش بلند کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

خط (اسم)
hand, order, groove, way, road, character, bar, mark, letter, row, line, file, feature, writing, track, script, streak, charter, letter missive, stripe, calligraphy, rut, ruler, ruck, message, legend, fascia, stria, handwriting, penmanship, printmaking, tails

چین و چروک (اسم)
cockle, ruck, ruga, rugosity

مردم عادی (اسم)
ruck, commons

کپه (اسم)
mass, pile, heap, congeries, ruck

شیار (اسم)
groove, track, corrugation, list, valley, thread, furrow, rake, ruck, flute, stria

چین و چروک وتاه (اسم)
ruck

توده خرمن (اسم)
ruck

انبار حبوبات (اسم)
ruck

جمعیت و ازدحام (اسم)
ruck

توده (اسم)
gross, stack, aggregate, accumulation, agglomeration, cumulation, mass, pile, lump, bulk, heap, volume, aggregation, hill, congeries, shock, block, wad, barrow, bloc, clot, cob, ruck, rick, dollop, conglomeration, cumulus, midden, riffraff, oodles, tump

توده کردن (فعل)
stack, cumulate, amass, aggregate, pile, lump, heap, hill, shock, pack, ruck, stockpile

چمباتمه زدن (فعل)
ruck, squat

تخصصی

[نساجی] چین و چروک - توده - پارچه

انگلیسی به انگلیسی

• a ruck is a group of struggling people, for example in a fight or a game such as rugby; an old-fashioned or technical use.
a ruck is also a fold or crease in cloth or clothing.
the ruck is used to refer to ordinary people or ordinary life; used showing disapproval.

پیشنهاد کاربران

بپرس