rubdown


مشت و مال، مالش تند، ماساژ، مالشگری، مشت و مال دادن، مالش سریع بدن مثلا بعد از حمام، 1- مشت و مال دادن، ماساژ دادن 2- (با مالش) جلا دادن، صاف کردن، ساییدن، پاک کردن

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a massage, sometimes with oil, rubbing alcohol, or liniment.
مشابه: massage, rub

جمله های نمونه

1. You may wish to embellish the controls with rubdown lettering followed by a coat of spray-on protective lacquer as usual.
[ترجمه گوگل]ممکن است بخواهید طبق معمول کنترل ها را با حروف ساینده و سپس با یک لایه لاک محافظ اسپری تزئین کنید
[ترجمه ترگمان]شما ممکن است بخواهید این کنترل ها را با rubdown (rubdown)که به دنبال آن پوشش اسپری ضد آب و الکل به صورت معمول تزیین شده است تزیین بکنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Letraset a proprietary name for rub-down or dry transfer lettering used in preparing artwork.
[ترجمه گوگل]Letraset یک نام اختصاصی برای حروف مالشی یا انتقال خشک که در تهیه آثار هنری استفاده می شود
[ترجمه ترگمان]Letraset یک نام اختصاصی برای چسباندن - پایین و یا حروف انتقال خشک استفاده شده در تهیه آثار هنری
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. For a neat finish use white rubdown lettering for the legends.
[ترجمه گوگل]برای یک روکش تمیز از حروف rubdown سفید برای افسانه ها استفاده کنید
[ترجمه ترگمان]برای یک قطعه تمیز و تمیز با حروف سفید برای افسانه ها
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Give the stick a good rubdown with sandpaper.
[ترجمه گوگل]چوب را با کاغذ سنباده به خوبی ساییده کنید
[ترجمه ترگمان]چوب rubdown را با کاغذ سنباده Give
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. It's not safe for your tyre rubdown.
[ترجمه گوگل]برای پوسیدگی لاستیک شما ایمن نیست
[ترجمه ترگمان]برای لاستیک پنچر خود ایمن نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Usage: apply some on the hand, rubdown on the face and neck, then wash it clean.
[ترجمه گوگل]روش استفاده: مقداری را روی دست مالیده، روی صورت و گردن مالیده، سپس آن را تمیز بشویید
[ترجمه ترگمان]کاربرد: کمی از این دست را اعمال کنید، روی صورت و گردن خود بمالید و سپس آن را تمیز بشویید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. I enjoyed getting a rubdown from my chiropractor.
[ترجمه گوگل]من از گرفتن رب داون از پزشک کایروپراکتیکم لذت بردم
[ترجمه ترگمان]از گرفتن مشت from لذت بردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Get a Quickie Rubdown: Run to a local nail salon on your lunch break, and get a 15-minute chair massage (they offer them at most places).
[ترجمه گوگل]یک Quickie Rubdown دریافت کنید: در زمان استراحت ناهار خود به یک سالن ناخن محلی بدوید و 15 دقیقه ماساژ صندلی بگیرید (آنها در اکثر مکان ها آن را ارائه می دهند)
[ترجمه ترگمان]به یک سالن ناخن محلی بروید: در زمان ناهار به یک سالن ناخن محلی بروید و یک ماساژ صندلی ۱۵ دقیقه ای داشته باشید (آن ها را در اغلب مکان ها ارائه می دهند)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Pleasure No. 8: Getting a rubdown: Don't ever feel guilty about shelling out for massages.
[ترجمه گوگل]لذت شماره 8: ساییده شدن: هرگز در مورد ماساژ دادن احساس گناه نکنید
[ترجمه ترگمان]لذت شماره ۸: گرفتن یک rubdown: هرگز در مورد بمباران خود احساس گناه نکنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Pleasure No. 8: Getting a rubdown: Don't ever feel guilty about shelling out for mbuttbecome older.
[ترجمه گوگل]لذت شماره 8: افتضاح: هرگز در مورد این که برای بزرگتر شدن تلاش کنید احساس گناه نکنید
[ترجمه ترگمان]لذت شماره ۸: گرفتن یک rubdown: هرگز در مورد بمباران out احساس گناه نکنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. You don't have to take a class to give yourself a proper rubdown.
[ترجمه گوگل]لازم نیست در کلاس شرکت کنید تا بتوانید به خوبی به خودتان بپردازید
[ترجمه ترگمان]تو مجبور نیستی یک کلاس برای خودت بگیری تا مال خودت رو درست و حسابی به خودت بگیری
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The girl asks for a moment, and takes a minute to collect herself, which includes a final rubdown and straightening her clothes.
[ترجمه گوگل]دختر یک لحظه درخواست می کند و یک دقیقه طول می کشد تا خود را جمع کند، که شامل ساییدن نهایی و صاف کردن لباس هایش است
[ترجمه ترگمان]دختر لحظه ای می پرسد و یک دقیقه طول می کشد تا خود را جمع و جور کند، که شامل a نهایی و مرتب کردن لباس هایش می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The column helix compress springs contains the ending ring and rubdown structure.
[ترجمه گوگل]فنرهای فشرده مارپیچ ستون شامل حلقه انتهایی و ساختار rubdown است
[ترجمه ترگمان]The compress column، دارای حلقه پایانی و ساختار rubdown است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Usage: after clean the face, apply some on the face and rubdown equably.
[ترجمه گوگل]روش مصرف: بعد از تمیز کردن صورت مقداری از آن را روی صورت بمالید و به طور مساوی مالش دهید
[ترجمه ترگمان]کاربرد: بعد از تمیز کردن صورت، برخی از آن ها را روی صورت و rubdown equably اعمال کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• massage, rubbing of the body
massage; polish

پیشنهاد کاربران

بپرس