rubbishing


پرازشغال یاکثافت، مهمل، چرند، جفنگ

جمله های نمونه

1. She is often accused of rubbishing her opponents.
[ترجمه گوگل]او اغلب متهم می شود که مخالفان خود را بی ارزش می کند
[ترجمه ترگمان]او اغلب متهم به اخراج مخالفان خود است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Five whole pages of script were devoted to rubbishing her political opponents.
[ترجمه گوگل]پنج صفحه کامل از فیلمنامه به فحش دادن مخالفان سیاسی او اختصاص داده شد
[ترجمه ترگمان]پنج صفحه کامل از فیلمنامه برای rubbishing رقبای سیاسی او اختصاص داده شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. I've done my share of rubbishing believe me!
[ترجمه گوگل]من سهم خود را از مزخرفات انجام داده ام باور کن!
[ترجمه ترگمان]من سهم خودم رو برای باور کردن به خودم انجام دادم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He did so by rubbishing the only viable goal of any Liberal Democrat election campaign - a hung parliament.
[ترجمه گوگل]او این کار را با بی ارزش کردن تنها هدف عملی هر کمپین انتخاباتی لیبرال دموکرات - پارلمان معلق - انجام داد
[ترجمه ترگمان]او این کار را با rubbishing تنها هدف ماندنی از هر کمپین انتخاباتی لیبرال دموکرات - یک پارلمان معلق انجام داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. We always end up with rubbishing our relatives!
[ترجمه گوگل]ما همیشه در نهایت با اقوام خود آشغال می کنیم!
[ترجمه ترگمان]ما همیشه با rubbishing بستگان خود سر و کار داریم!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. This was during Euro 200 and when accounts broke in the Dutch newspapers, the then-manager Marco van Basten went on the attack, rubbishing the story and demanding to know where it had come from.
[ترجمه گوگل]این در جریان یورو 200 بود و زمانی که حساب‌ها در روزنامه‌های هلندی منتشر شد، مارکو فان باستن، سرمربی وقت، حمله کرد و داستان را بی‌معنا خواند و خواست که بداند از کجا آمده است
[ترجمه ترگمان]این موضوع در زمان یورو ۲۰۰ بود و هنگامی که حساب ها در روزنامه های هلندی قطع شد، مارکو ون Basten، مدیر آن زمان، به این حمله رفت، داستان را rubbishing کرد و خواست بداند که از کجا آمده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Whatever you do in this industry will have your competitors rubbishing you.
[ترجمه گوگل]هر کاری که در این صنعت انجام می‌دهید باعث می‌شود رقبایتان شما را بی ارزش کنند
[ترجمه ترگمان]هر کاری که در این صنعت می کنید، رقبای خود را به شما نشان خواهد داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The "Daily Snooze", as the Post dubs its rival, takes great pleasure in rubbishing its arch-enemy, and vice versa.
[ترجمه گوگل]"چرت روزانه"، همانطور که پست رقیب خود را می نامد، از بی ارزش کردن دشمن اصلی خود لذت زیادی می برد و بالعکس
[ترجمه ترگمان]\"دیلی Snooze\"، همان طور که پست Post رقیب خود را نشان می دهد، از rubbishing دشمن خود بسیار لذت می برد و بالعکس
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. It seemed that the papers were trying to stir it up, rubbishing him, blaming him.
[ترجمه گوگل]به نظر می‌رسید که روزنامه‌ها می‌خواستند آن را تحریک کنند، او را بی‌حساب می‌کردند، او را سرزنش می‌کردند
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسید که روزنامه ها سعی می کنند آن را تکان دهند و او را سرزنش کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. He admitted he felt very strange to be honored by a country whose rugby team he has spent a lifetime rubbishing.
[ترجمه گوگل]او اعتراف کرد که احساس بسیار عجیبی دارد که توسط کشوری افتخار می‌کند که تیم راگبی آن یک عمر را صرف خرابکاری کرده است
[ترجمه ترگمان]او اقرار کرد که در کشوری که تیم راگبی یک عمر rubbishing را گذرانده است بسیار عجیب به نظر می رسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

پیشنهاد کاربران

بپرس