rubber

/ˈrəbər//ˈrʌbə/

معنی: پاک کن، لاستیک، کائوچو، سوهان، رزین، ابریشمی یا کاپوت، لاستیکی
معانی دیگر: کش، (شخص یا اسباب) مالنده، مالشگر، ساینده، ماساژ دهنده، مشت و مال دهنده، مداد پاک کن، تخته پاک کن، کاپوت، دوره ی مسابقات، مالنده یاساینده

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a highly elastic solid made of dried and coagulated sap or latex from various tropical plants, esp. the rubber tree.

(2) تعریف: this substance chemically treated and modified, as by vulcanizing, and used in tires, erasers, electric insulation, elastic bands, and the like.

(3) تعریف: any of various synthetics resembling the natural substance or its products.

(4) تعریف: (usu. pl.) an overshoe made of rubber; galoshes.

(5) تعریف: in baseball, an oblong piece of rubber set in the pitcher's mound.

(6) تعریف: one who rubs or gives a rubdown.

(7) تعریف: (slang) a condom.
مشابه: safe

(8) تعریف: (chiefly British) an object, usu. made of rubber or felt, that is used to erase writing or marks; eraser.
صفت ( adjective )
مشتقات: rubberlike (adj.)
• : تعریف: made of or with rubber.
اسم ( noun )
(1) تعریف: a series of three or five games, as in bridge, played until one side wins a specific score or number of games.

(2) تعریف: a game played to break a tie.

جمله های نمونه

1. rubber band
بند کشی

2. rubber band
نوار کش

3. rubber gloves
دستکش لاستیکی

4. rubber has more resilience than wood
کشسانی لاستیک از چوب بیشتر است.

5. rubber is elastic
لاستیک کشسان است.

6. rubber is resilient
لاستیک کشسان است.

7. rubber rings for sealing pickle jars
واشرهای حلقوی از لاستیک برای کیپ کردن شیشه های ترشی

8. rubber scrap
خرده لاستیک

9. rubber stamp
مهر لاستیکی

10. rubber stretches easily
لاستیک به آسانی کش می آید.

11. rubber that has lost its tone
لاستیک که کش پذیری خود را از دست داده است

12. a rubber plantation
درختستان کائوچو

13. chemical rubber
لاستیک مصنوعی

14. old rubber band loses its stretch
نوار کش کهنه کشسانی خود را از دست می دهد.

15. synthetic rubber
لاستیک مصنوعی

16. peel rubber (or tires)
(امریکا - خودمانی) اتومبیل را به سرعت به حرکت در آوردن

17. a live rubber ball
گوی لاستیکی جهمند

18. the old rubber tape has lost its spring
نوار کش کهنه کشسانی خود را از دست داده است.

19. to tap a rubber tree
از درخت کائوچو شیره گرفتن

20. tires are made of rubber
تایر را از لاستیک می سازند.

21. to snap someone with a rubber band
با نوار لاستیکی کسی را زدن (کش پران کردن)

22. the sofa is padded with soft rubber and leather
کاناپه با لاستیک و چرم نرم لایه گذاری شده است.

23. the parliament too had become the dictator's rubber stamp
پارلمان نیز صحه گذار احکام آن دیکتاتور شده بود.

24. This rubber ball is very resilient and immediately springs back into shape.
[ترجمه گوگل]این توپ لاستیکی بسیار انعطاف پذیر است و بلافاصله به شکل فنر باز می گردد
[ترجمه ترگمان]این توپ پلاستیکی بسیار انعطاف پذیر است و فورا به شکل شکل باز می گردد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

25. In one driveway a chauffeur wearing rubber boots was hosing down a limousine.
[ترجمه گوگل]در یکی از راهروها، راننده‌ای که چکمه‌های لاستیکی پوشیده بود، یک لیموزین را شلنگ می‌کرد
[ترجمه ترگمان]در یک راه ماشین رو، راننده ای که چکمه های لاستیکی پوشیده بود روی یک لیموزین دراز کشیده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

26. Rubber boots are impervious to water.
[ترجمه گوگل]چکمه های لاستیکی در برابر آب غیر قابل نفوذ هستند
[ترجمه ترگمان] boots پلاستیکی در برابر آب مقاوم هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

27. Rubber bullets were used to break up the demonstration.
[ترجمه گوگل]از گلوله های لاستیکی برای شکستن تظاهرات استفاده شد
[ترجمه ترگمان]از گلوله های پلاستیکی برای شکستن تظاهرات استفاده می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

28. He pierced the rubber ball with a needle.
[ترجمه گوگل]توپ لاستیکی را با سوزن سوراخ کرد
[ترجمه ترگمان]با یک سوزن توپ را سوراخ کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

29. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress day by day!
[ترجمه گوگل]ای کاش می توانید از فرهنگ لغت جملات آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

30. A rubber duck floated in the bath.
[ترجمه گوگل]یک اردک لاستیکی در حمام شناور بود
[ترجمه ترگمان]یک اردک پلاستیکی در حمام موج می زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

پاک کن (اسم)
brush, eraser, mop, wiper, rubber

لاستیک (اسم)
tire, rubber, caoutchouc, india rubber

کائوچو (اسم)
rubber, caoutchouc, india rubber, gutta-percha

سوهان (اسم)
file, rubber, rasp

رزین (اسم)
rubber, resin, resinate

ابریشمی یا کاپوت (اسم)
rubber

لاستیکی (صفت)
rubber

تخصصی

[شیمی] لاستیک، رزین، کائوچو، لاستیکى، ابریشمى یا کاپوت، مالنده یا ساینده
[عمران و معماری] لاستیک
[برق و الکترونیک] لاستیک
[فوتبال] لاستیک
[مهندسی گاز] لاستیک
[زمین شناسی] کایوچو - جسم جامد معمولا قابل ارتجاع که از ترشح شیرابه گیاهان گوناگون بدست آمده است
[نساجی] لاستیک ( کائو چوی ولکا نیزه شده )- کائوچو - تخته ماهوتی زیر غلتکهای کشش
[ریاضیات] کائوچو، لاستیک
[پلیمر] لاستیک

انگلیسی به انگلیسی

• caoutchouc, elastic material derived from of some tropical plants; synthetic material resembling caoutchouc; eraser; instrument for rubbing or scraping; series of card games; decisive game in a series of card games; condom (slang)
coat with rubber, cover with rubber
made from rubber, composed of elastic material, made from caoutchouc
rubber is a strong, waterproof, elastic substance made from the sap of a tropical tree. it can also be produced chemically. rubber can be used for making products such as tyres and waterproof boots.
a rubber is a small piece of rubber used for rubbing out writing.

پیشنهاد کاربران

Rubber:
A strong substance that can bend easily and is used for making things such as tires and boots.
لاستیک
One common slang meaning of "rubber" is a condom
عامیانه، رکیک
کاندوم
He always carries a rubber in his wallet, just in case he meets someone he wants to hook up with
The health clinic was giving out free rubbers to promote safe sex and prevent the spread of STIs
...
[مشاهده متن کامل]

She asked him if he had a rubber, and when he said yes, she felt more comfortable having sex with him
It's important to use a rubber every time you have sex, even if you're on other forms of birth control
He forgot to use a rubber during sex and now he's worried he might have contracted an STI

منابع• https://poe.com/s/coIImQOoNaX4uZhBOZsT
⬛ RUBBER ⬛
۱. لاستیک ( ماده ی قوی و کشسان که از مواد شیمیایی یا از آب یک درخت گرمسیری ساخته میشود و در صنعت پراستفاده است )
۲. پاک کن ( بریتانیایی ها میگن اینو. تو آمریکا Eraser میگن )
۳. کفش ها یا چکمه هایی که از لاستیک ساخته شده اند و روی کفش های معمولی شما قرار می گیرند تا آنها را خشک نگه دارد هنگامی که باران باریده و راه رفتن باعث پاشش گل روی کفش اصلیتون میشه که بهشون میگن Galoshes که حتماً با s جمع باید بیاد ( گِلاشِز )
...
[مشاهده متن کامل]

۴. کاندوم ( در بریتانیایی که در آمریکایی همون Condom میگن )
۵. در بیس بال: یک تکه صاف از لاستیک سفت و سفید که پیچر ( پرتاب کننده توپ ) هنگام بازی روی آن می ایستد.
۶. مسابقه ای که از یک سری بازی تشکیل شده و بازیکن یا تیمی برنده می شود که بیشترین بازی را می برد ( مانند دو بازی از سه بازی )
۷. در ایالات متحده، ورزش: بازی ای که تصمیم می گیرد چه کسی برنده یک سری از بازی ها باشد.
۸. مالنده - مالش گر
⚠️نکته : برخی دوستان گفته اند که Rubber یعنی کائوچو یا درخت کائوچو. دقیق تر هم میتونه گفته بشه. . . . .
کائوچو که با نام های درخت لاستیک یا گیاه لاستیک نیز شناخته می شود به انگلیسی میشه Hevea brasiliensis - sharinga tree - rubber tree - rubber plant
شیره استخراج شده از این درخت منبع اصلی تولید لاستیک طبیعی ( Natural Rubber ) است. نام های دیگر این شیره لاستیک هندی یا کائوچو هم هست
لاستیک میشه Rubber که از عموماً از مواد شیمیایی ساخته میشه
⬛ ROBBER ⬛
سارق - دزد - جیب زن - جیب بر - دست کج - غارتگر
واژه robber از robbery میاد به معنای دزدی و سرقت و کش رفتن
Robber = Theif = Larcener = Stealer
Robbery = Theft = Larcency = Stealing

به نقل از مرحوم حق شناس ( هزاره ) : ( در ورق بازی و غیره ) بازی سه دست. منظور بازی ای که برای از بین بردن یک نتیجه مساوی انجام میشه.
گاهی اوقات کاندوم هم معنی میشه
اما
معنی اصلیش درخت کایوچو و لاستیک هست
دوست داشتی
لایک رو بکوب 😉🙃

rubber معانی زیادی داره:
۱ - لاستیی
My watch has a rubber band
ساعتم بند لاستیکی دارد.
rubber gloves
دستکش های لاستیکی
۲ - پلاستیکی
I have a little rubber ball
...
[مشاهده متن کامل]

یه توپ پلاستیکی کوچولو دارم.
۳ - پاک کن
Give back my rubber
پاک کنم را پس بده.
۴ - تخته پاک کن
۵ - کاندوم ( BrE )
( AmE ) condom

به کائوچوی استخراجی از درختان ( کائوچو ) که به صورت ماده لاستیکی است نیز rubber می گویند.
ب معنی پاک کننده میباشد. بیشتر روی قوطی های اسپری تمیز کننده دیده میشه.
1 - پلاستیک - لاستیک - پلاستیکی - لاستیکی
2 - مداد پاک کن - تخته پاک کن
3 - ( AmE ) عامیانه: کاندوم
ت. معماریش
لاستیک
دست ( در ورق بازی )
Robber سارق
ک ا ن د و م ( در آمریکا )
کائوچو
پاک کن در بریتیش : rubber
پاک کن در امریکن : eraser
Rubber boots:چکمه ی پلاستیکی
۱. کائوچو
۲. پلاستیک
- rubber پاک کن می شود .
- اما eraser که این کلمه هم به معنی پاک کن می باشد، درست تر و کاربردی تر می باشد.
پاک کن
لاستیک
پلاستیک
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢١)

بپرس