rowing


ورزش : قایقرانى

جمله های نمونه

1. Learning is like rowing upstream; not to advance is to dropback.
[ترجمه گوگل]یادگیری مانند پارو زدن در بالادست است پیش نرفتن یعنی عقب نشینی
[ترجمه ترگمان]یادگیری مانند پارو زدن رو به بالا است؛ نه صعود کردن به dropback
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. We were rowing against the current.
[ترجمه گوگل]ما برخلاف جریان پارو می زدیم
[ترجمه ترگمان]با جریان آب پارو می زدیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The administration has been steadily rowing back from its early opposition to his attendance in London.
[ترجمه گوگل]دولت به طور پیوسته از مخالفت اولیه خود با حضور او در لندن عقب نشینی کرده است
[ترجمه ترگمان]دولت به طور پیوسته از مخالفت اولیه خود با حضور خود در لندن عقب نشینی کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. His parents are always rowing with each other.
[ترجمه گوگل]پدر و مادرش همیشه با هم پارو می زنند
[ترجمه ترگمان]پدر و مادرش همیشه با هم پارو می زنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Aquatic sports include swimming and rowing.
[ترجمه گوگل]ورزش های آبی شامل شنا و قایقرانی است
[ترجمه ترگمان]ورزش های آبی شامل شنا و پارو زدن هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. They are rowing down the river.
[ترجمه گوگل]آنها در رودخانه پارو می زنند
[ترجمه ترگمان]آن ها در کنار رودخانه پارو می زنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. He was rowing for all he was worth.
[ترجمه گوگل]او برای تمام ارزشش پارو می زد
[ترجمه ترگمان]او به هر قیمتی که بود پارو می زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. All the rowing boats were chained up.
[ترجمه گوگل]همه قایق های پارویی زنجیر شده بودند
[ترجمه ترگمان]تمام قایق های پارویی به زنجیر بسته شده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. He had to stop rowing to bail water out of the boat.
[ترجمه گوگل]او مجبور شد پارو زدن را متوقف کند تا آب از قایق خارج شود
[ترجمه ترگمان]او مجبور شده بود دست از پارو زدن بیرون بکشد و آب را از قایق بیرون بکشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. He's always rowing with his neighbors.
[ترجمه گوگل]او همیشه با همسایه هایش پارو می زند
[ترجمه ترگمان]او همیشه با همسایگان خود پارو می زند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Going to their rescue in a rowing - boat is a bit of a forlorn hope.
[ترجمه گوگل]رفتن به نجات آنها با پارویی - قایق کمی امید است
[ترجمه ترگمان]رفتن به نجات آنان در قایق پارویی کمی از امید واهی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. We're rowing Cambridge in the next race.
[ترجمه گوگل]ما در مسابقه بعدی در کمبریج پارو می زنیم
[ترجمه ترگمان]ما کمبریج را در مسابقه بعدی مورد ضرب و شتم قرار می دهیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Mike and Sue are always rowing.
[ترجمه گوگل]مایک و سو همیشه در حال پارو زدن هستند
[ترجمه ترگمان]مایک و سو همیشه پارو می زنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. He shared in our enthusiasm for rowing.
[ترجمه گوگل]او در شور و شوق ما برای قایقرانی شریک بود
[ترجمه ترگمان]او در شور و اشتیاق ما برای پارو زدن شریک بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. They began rowing towards the harbour's mouth.
[ترجمه گوگل]آنها شروع به پارو زدن به سمت دهانه بندر کردند
[ترجمه ترگمان]شروع به پارو زدن به طرف دهانه بندر کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• act of paddling, act of propelling a boat with oars; crew, sculling, sport of racing in light rowboats
rowing is a sport in which people or teams race against each other in special rowing boats.

پیشنهاد کاربران

قایق رانی
مثال:
a rowing ace
یک رتبه اول قایقرانی
rowing ( n ) ( roʊɪŋ ) =the sport or activity of traveling in a boat using oars, e. g. to go rowing.
rowing
rowing ( ورزش )
واژه مصوب: کرجی رانی
تعریف: ورزش قایقرانی با کرجی
ورزش قایقی و پاروئی
پارو زدن

بپرس