rower

/ˈroʊə//ˈrəʊə/

معنی: پارو زن
معانی دیگر: کرجی ران

جمله های نمونه

1. the stroke of a rower
حرکت پارو توسط پاروزن

2. He is an excellent long - distance rower.
[ترجمه گوگل]او یک قایقرانی عالی در مسافت های طولانی است
[ترجمه ترگمان]او یک پاروزن خیلی دور از دور است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The Romanian rowers pulled ahead with fast, powerful strokes.
[ترجمه گوگل]پاروزنان رومانیایی با ضربات سریع و قدرتمند جلو افتادند
[ترجمه ترگمان]The رومانیایی با حرکت های سریع و قدرتمند جلو رفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Henley rower, Steve Redgrave has been honoured for his outstanding achievement in the sport.
[ترجمه گوگل]قایقران هنلی، استیو ردگریو به دلیل موفقیت برجسته خود در این ورزش مورد تجلیل قرار گرفته است
[ترجمه ترگمان]از پارو بهای هنلی (استیو Redgrave)برای دستاوردهای برجسته خود در این ورزش تجلیل شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Rowers have to be extremely physically fit.
[ترجمه گوگل]قایقرانان باید از نظر بدنی بسیار مناسب باشند
[ترجمه ترگمان]ورزش کاران باید به طور فیزیکی آمادگی جسمانی داشته باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The rowers pulled hard.
[ترجمه Hossein] پاروزن ها به سختی کشیده شدند
|
[ترجمه گوگل]پاروزنان به سختی کشیدند
[ترجمه ترگمان]پارو زدن به سختی کشیده شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The London Millennium rower is located in the hear of the City of London. It is a 95-Storey tower on the Site of the Baltic Exchange, which was badly damaged by an IRA bomb in 199
[ترجمه گوگل]قایقران هزاره لندن در شهر لندن واقع شده است این یک برج 95 طبقه در سایت بورس بالتیک است که در سال 199 توسط بمب IRA به شدت آسیب دید
[ترجمه ترگمان]پاروزن هزاره لندن در صدای شهر لندن قرار دارد این برج یک برج ۹۵ سنت بر روی بخش بازار بالتیک است که به شدت توسط یک بمب IRA به شکل ۱۹۹ مورد خسارت قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Steven Redgrave became the first rower to win gold medals at five consecutive Olympics.
[ترجمه گوگل]استیون ردگریو اولین پارویی بود که در پنج المپیک متوالی مدال طلا گرفت
[ترجمه ترگمان]استیون Redgrave اولین زن پیاپی بود که در پنج المپیک متوالی مدال طلا گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The company is doubling its sponsorship deal for the Henley rowers.
[ترجمه گوگل]این شرکت قرارداد حمایت مالی خود را برای قایقرانان هنلی دو برابر می کند
[ترجمه ترگمان]این شرکت سهم حمایت خود را برای the هنلی دو برابر می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. That remains a bit of a ticklish subject between the rowers and archers.
[ترجمه گوگل]این موضوع بین پاروزنان و کمانداران کمی غلغلک آمیز باقی می ماند
[ترجمه ترگمان]این کمی از موضوع مشکوکی بین the و کمانداران باقی می ماند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Ian led the pack in fine style, well supported by second rower Warren Aspinall until he retired with a damaged shoulder.
[ترجمه گوگل]ایان گروه را با سبکی خوب رهبری کرد و توسط وارن آسپینال ردیف دوم به خوبی پشتیبانی شد تا اینکه با شانه آسیب دیده بازنشسته شد
[ترجمه ترگمان]ایان گروه را به سبک زیبا هدایت کرد، بخوبی از بالای سر وارن Aspinall حمایت کرد تا اینکه او با یک شانه خراب بازنشسته شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. In a magazine article that compared the training rigors and athleticism in various Olympic sports, the rowers rated highest.
[ترجمه گوگل]در مقاله‌ای در مجله‌ای که شدت تمرین و ورزش را در ورزش‌های مختلف المپیک مقایسه می‌کرد، قایقرانان بالاترین امتیاز را کسب کردند
[ترجمه ترگمان]در یک مقاله مجله که سختی های آموزش را در ورزش های المپیک مختلف مقایسه کرد، پاروزنان بیش ترین امتیاز را به دست آوردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Now they had one senior manager, six managemenr consultants and one rower.
[ترجمه گوگل]حالا یک مدیر ارشد، شش مشاور مدیریت و یک پاروزن داشتند
[ترجمه ترگمان]حالا آن ها یک مدیر ارشد، شش مشاور managemenr و یک پاروزن داشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The modern master is Steve Redgrave of Great Britain, widely hailed as the greatest rower ever.
[ترجمه گوگل]استاد مدرن استیو ردگریو از بریتانیای کبیر است که به‌عنوان بزرگ‌ترین پاروزن تاریخ شناخته می‌شود
[ترجمه ترگمان]ارباب مدرن، (استیو Redgrave)از بریتانیای کبیر است، که به طور گسترده به عنوان بزرگ ترین پارو بها شناخته می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

پارو زن (اسم)
oarsman, rower

انگلیسی به انگلیسی

• paddler, one who propels a boat with oars
a rower is a person who rows a boat, especially in the sport of rowing.

پیشنهاد کاربران

rower ( n ) ( roʊər ) =a person who rows a boat
rower
rower ( ورزش )
واژه مصوب: کرجی ران
تعریف: فردی که کرجی می راند یا به ورزش کرجی رانی می پردازد

بپرس