rowdyism

/ˈraʊdɪɪzəm//ˈraʊdɪɪzəm/

معنی: چموشی، بدقلقی، ایجاد سر و صدا و اشوب
معانی دیگر: چموشی، بدقلقی، ایجاد سر و صدا و اشوب

مترادف ها

چموشی (اسم)
rowdyism

بدقلقی (اسم)
rowdyism

ایجاد سر و صدا و اشوب (اسم)
rowdyism

انگلیسی به انگلیسی

• noisy and disorderly conduct, wild or unruly behavior

پیشنهاد کاربران

آشوبگری. جنجال آفرینی // چموشی، بدقلقی، ایجاد سر و صدا و اشوب
مثال:
He further added because Westerners have no logic regarding women, they try to convey their point of view through controversies, through rowdyism, by paying political and non - political figures to say what they want, by using art, literature, and cyberspace as tools, and by dominating international centers that are related to women.
...
[مشاهده متن کامل]

ایشان همچنین افزودند چون غربی ها هیچ منطقی در موضوع زنها ندارند، آنها تلاش می کنند دیدگاه های خودشان را از طریق جر و بحث، از طریق ایجاد سر و صدا و اشوب، انتقال بدهند. بوسیله پرداختن به فرمهای سیاسی و غیر سیاسی تا بگویند چه می خواهند، با استفاده از هنر، ادبیات و فضای سایبری به عنوان ابزارها و با چیره شدن بر مراکز بین المللی که مربوط به زنها است.

Rowdyism is a term used to describe noisy and disorderly behavior or a person who is unruly, riotous, or a troublemaker. It is often used to describe people who are disruptive in public places or events. The term has been in use since the 19th century and has been associated with various forms of social unrest, such as political protests, sports events, and music concerts.
...
[مشاهده متن کامل]

شرورگری یا لات بازی یا آشوب گری یا اوباش گری اصطلاحی است که برای توصیف رفتار پر سر و صدا و بی نظم یا فردی که سرکش، آشوبگر یا مزاحم است، استفاده می شود. این اصطلاح از قرن نوزدهم مورد استفاده قرار گرفته است و با اشکال مختلف ناآرامی اجتماعی مانند اعتراضات سیاسی، رویدادهای ورزشی و کنسرت های موسیقی مرتبط بوده است.

منابع• https://bing.com/search?q=rowdyism• https://www.merriam-webster.com/dictionary/rowdyism
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : rowdy / rowdiness / rowdyism
✅️ صفت ( adjective ) : rowdy
✅️ قید ( adverb ) : rowdily

بپرس