1. Set up roadblocks on King Creole and Roustabout.
[ترجمه گوگل]موانع جاده ای را در King Creole و Roustabout ایجاد کنید
[ترجمه ترگمان]موانع جاده ای را بر سر شاه کریول و Roustabout برپا کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Spent three days as roustabout and barker with the jerry Lepke Ten-in-One Carnival.
[ترجمه گوگل]سه روز را با کارناوال jerry Lepke Ten-in-One گذراندم و پارس کردم
[ترجمه ترگمان]سه روز را به عنوان roustabout و بارکر با the Lepke در یک کارناوال گذراندم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Being a roustabout was rated the worst, followed by lumberjack, ironworker, dairy farmer and welder, it said.
[ترجمه گوگل]در این گزارش آمده است که به عنوان یک مزرعه دار بدترین رتبه را به خود اختصاص داده است و پس از آن چوب بر، کارگر آهن، کشاورز لبنیات و جوشکار قرار دارند
[ترجمه ترگمان]این اداره گفته است که یک roustabout بودن در رده بدترین قرار گرفته است و پس از آن lumberjack، ironworker، کشاورز لبنیات و جوشکار تربیت شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. A roustabout is a dangerous job that typically pays about $3000 a year, with high unemployment and a negative outlook for growth, the study said.
[ترجمه گوگل]بر اساس این مطالعه، یک شغل خطرناک است که معمولاً حدود 3000 دلار در سال، با بیکاری بالا و چشم انداز منفی برای رشد، حقوق می گیرد
[ترجمه ترگمان]این مطالعه می گوید که roustabout شغل خطرناکی است که به طور معمول ۳۰۰۰ دلار در سال با بیکاری بالا و دیدگاه منفی برای رشد پرداخت می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. If you're not sure what a Roustabout is, you're probably not alone.
[ترجمه گوگل]اگر مطمئن نیستید Roustabout چیست، احتمالا تنها نیستید
[ترجمه ترگمان]اگر مطمئن نیستید که a چیست، احتمالا تنها نیستید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. The least desirable jobs along with roustabout for 2011 are iron worker, lumberjack, roofer and taxi driver, it said.
[ترجمه گوگل]در این گزارش آمده است که کممطلوبترین شغلها در کنار رستابوت برای سال 2011، کارگر آهن، چوببر، سقفساز و راننده تاکسی است
[ترجمه ترگمان]این اداره گفته است که حداقل شغل های مطلوب همراه با roustabout برای سال ۲۰۱۱ کارگران آهن، lumberjack، راننده تاکسی و راننده تاکسی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. I'm only fit for a roustabout.
[ترجمه گوگل]من فقط برای یک سرکش مناسب هستم
[ترجمه ترگمان]من فقط برای یک roustabout مناسب هستم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. BWhen Theodora disappears like this, Tamika fears she will be gone forever, a fear compounded by her roustabout life.
[ترجمه گوگل]وقتی تئودورا به این شکل ناپدید میشود، تامیکا میترسد که برای همیشه از بین برود، ترسی که با زندگی بیرحمانهاش ترکیب میشود
[ترجمه ترگمان]BWhen Theodora مثل این ناپدید می شود، ترس و وحشت او برای همیشه از بین خواهد رفت، ترسی که از زندگی roustabout حاصل می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Although he also became a star on the silver screen with roles in Blue Hawaii and Roustabout, he will always be known as the King of Rock 'n' Roll.
[ترجمه گوگل]اگرچه او با بازی در Blue Hawaii و Roustabout به ستاره ای در صفحه نقره ای تبدیل شد، اما همیشه به عنوان پادشاه راک اند رول شناخته می شود
[ترجمه ترگمان]با این که او همچنین یک ستاره در صفحه نقره ای با نقشه ای در هاوایی و Roustabout شد، او همیشه به عنوان پادشاه راک اند رول شناخته خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. However, if it were a matter of a vampire to me or mine, I think I could overcome my squeamishness long enough to do a little roustabout work on the stroke of twelve.
[ترجمه گوگل]با این حال، اگر برای من یا من یک خونآشام بود، فکر میکنم میتوانستم آنقدر بر خستگیام غلبه کنم تا بتوانم روی ضربهی دوازدهم یک کار سادهتر انجام دهم
[ترجمه ترگمان]به هر حال، اگر موضوع یک خون آشام به من یا من مربوط می شد، فکر می کنم می توانستم به اندازه کافی برای انجام دادن کار کوچکی که روی ساعت ۱۲ کار می کند غلبه کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. calculating statistics to determine probability and risk, is the best job to have in 20 while working on an oil rig as a roustabout is the worst, according to a study released on Tuesday.
[ترجمه گوگل]بر اساس مطالعهای که روز سهشنبه منتشر شد، محاسبه آمار برای تعیین احتمال و ریسک، بهترین کار در 20 مورد است، در حالی که کار بر روی یک سکوی نفتی بهعنوان یک دکل نفتی بدترین کار است
[ترجمه ترگمان]براساس مطالعه ای که در روز سه شنبه منتشر شد، محاسبه آمار برای تعیین احتمال و احتمال، بهترین شغلی است که در هنگام کار بر روی یک سکوی نفتی به عنوان a، بهترین کار بوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. actuary, calculating statistics to determine probability and risk, is the best job to have in 20 while working on an oil rig as a roustabout is the worst, according to a study released on Tuesday.
[ترجمه گوگل]طبق مطالعهای که روز سهشنبه منتشر شد، آکچوئری، محاسبه آمار برای تعیین احتمال و ریسک، بهترین شغل در 20 سال است در حالی که کار بر روی یک سکوی نفتی بدترین کار است
[ترجمه ترگمان]طبق مطالعه ای که در روز سه شنبه منتشر شد، یک actuary محاسبه آمار برای تعیین احتمال و ریسک بهترین کاری است که باید در ۲۰ سال داشته باشیم در حالی که در حال کار بر روی سکوی نفتی به عنوان a بدترین کار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید