1. make one's rounds
1- (دکتر) به عیادت بیماران در بیمارستان رفتن 2- گشت زدن
2. ali fired two rounds
علی دو تیر خالی کرد.
3. she received three rounds of applause
سه بار برایش کف زدند.
4. we played two rounds of backgammon
دو دست تخته نرد بازی کردیم.
5. a policeman making his nightly rounds
پلیسی که گشت شبانه ی خود را انجام می دهد
6. each soldier was given fifty rounds of ammunition
به هر سر باز پنجاه گلوله داده شده بود
7. ali stopped his opponent in five rounds
علی حریف خود را در پنج راند شکست داد.
8. he beat his opponent in five rounds
او در پنج راند رقیب خود را شکست داد.
9. the fight lasted no more than seven rounds
مشت بازی هفت دور بیشتر طول نکشید.
10. the boxer kept his opponent off balance for the last two rounds
در دو راند آخر،مشت زن تعادل حریف خود را مختل کرد.