roundness


گردى، رک گوئى، بى پردگى علوم مهندسى : گردى عمران : نسبت گردى علوم نظامى : از بین بردن موانع جاده

جمله های نمونه

1. His face had lost its boyish roundness.
[ترجمه گوگل]صورتش گردی پسرانه اش را از دست داده بود
[ترجمه ترگمان]چهره اش گونه کودکانه اش را از دست داده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The roundness of the pleat is improved by filling it with a little wadding or a tube of curtain buckram.
[ترجمه گوگل]گردی پلیسه با پر کردن آن با کمی کفپوش یا لوله ای از پرده بهبود می یابد
[ترجمه ترگمان]گردی of با پر کردن آن با کمی wadding یا لوله از کرباس آهاردار بهبود می یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Richard moved his tongue on the roundness and the ragged break and the folds of foreskin wrinkled and pulled tight.
[ترجمه گوگل]ریچارد زبانش را روی گردی و شکستگی پاره شده و چین های پوست ختنه گاه چروک و محکم کرد
[ترجمه ترگمان]ریچارد در حالی که لب هایش را به گونه گرد خود پیچیده بود، لب هایش را به هم فشرد و چین های پوست ختنه گاه را به هم فشرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Determine out - of - roundness by comparing the difference between each measurement.
[ترجمه گوگل]با مقایسه تفاوت بین هر اندازه گیری، گرد بودن را تعیین کنید
[ترجمه ترگمان]یک نوع گردی را با مقایسه تفاوت بین هر اندازه گیری تعیین کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Palatal sensations of fullness and roundness, with a pleasant taste of chocolate.
[ترجمه گوگل]احساس پری و گردی کام، با طعم دلپذیر شکلات
[ترجمه ترگمان]در این میان، تاثرات palatal و roundness، با طعم شیرین شکلات
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Using the wavelet analysis method, the roundness is extracted from measurement signal after errors separation process.
[ترجمه گوگل]با استفاده از روش تحلیل موجک، گردی از سیگنال اندازه گیری پس از فرآیند جداسازی خطاها استخراج می شود
[ترجمه ترگمان]با استفاده از روش تحلیل موجک، نوع گردی از سیگنال اندازه گیری پس از فرآیند جداسازی خطا استخراج می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Out of Roundness is the variation of the spline from a true circular configuration.
[ترجمه گوگل]خارج از گرد بودن، تغییر اسپلاین از یک پیکربندی دایره ای واقعی است
[ترجمه ترگمان]خارج از roundness تغییر نوار نوار از یک پیکربندی مدور واقعی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Bending and cutting automatically avoid the connection, the roundness, automatically cut after bending.
[ترجمه گوگل]خم شدن و برش به طور خودکار از اتصال جلوگیری می کند، گردی، به طور خودکار پس از خم شدن قطع می شود
[ترجمه ترگمان]خم کردن و برش به طور اتوماتیک از اتصال جلوگیری می کند، گردی که به طور خودکار بعد از خمش برش دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. All sand grains are quartz sands. Sorting and roundness and sphericity of particles are in good grade-level. Quartz sands are scattered in microcrystalline dolomitic sands in "floating" state.
[ترجمه گوگل]همه دانه های شن از ماسه های کوارتز هستند مرتب سازی و گرد بودن و کروی بودن ذرات در سطح درجه خوبی است ماسه های کوارتزی در ماسه های دولومیتی ریز کریستالی در حالت «شناور» پراکنده می شوند
[ترجمه ترگمان]همه دانه های شن از ماسه های کوارتز هستند Sorting و گردی و sphericity ذرات در سطح مطلوبی قرار دارند ماسه های Quartz در شن های microcrystalline dolomitic در \"شناور\" پخش شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. A generalized method for roundness error separation under noise environment was presented.
[ترجمه گوگل]یک روش تعمیم یافته برای جداسازی خطای گردی در محیط نویز ارائه شد
[ترجمه ترگمان]یک روش تعمیم یافته برای جداسازی خطای گردی تحت محیط نویز ارائه شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Pinot Blanc develops a characteristic roundness and opulence. Rich, full-bodied and with a long finish, its complex aroma is reminiscent of woodland and is sometimes slightly smoky.
[ترجمه گوگل]پینو بلان گردی و مجللی مشخص دارد عطری غنی، پر بدن و با پرداختی بلند، رایحه پیچیده آن یادآور جنگل‌ها و گاهی اوقات کمی دودی است
[ترجمه ترگمان]pinot بلان یک گونه گردی خاص و opulence را توسعه می دهد این عطر پیچیده غنی، سالم و با دوام طولانی، یادآور جنگلی است و گاهی کمی دود آلود است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The roundness of grit's projection was assessed by minimum circumcircle method.
[ترجمه گوگل]گردی برجستگی شن با روش حداقل دایره دور بررسی شد
[ترجمه ترگمان]نوع گردی نیز توسط روش حداقل circumcircle مورد ارزیابی قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The mouth has a roundness and a good flexibility.
[ترجمه گوگل]دهان گردی و انعطاف پذیری خوبی دارد
[ترجمه ترگمان]دهان گردی دارد و انعطاف پذیری خوبی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Straightness, roundness and finish of stem and packing wall are essential.
[ترجمه گوگل]صاف بودن، گرد بودن و پرداخت ساقه و دیواره بسته بندی ضروری است
[ترجمه ترگمان]straightness، گردی و اتمام ساقه و دیوار بسته بندی ضروری هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Tokay Pinot Gris develops a characteristic roundness and opulence. Rich, full-bodied and with a long finish, its complex aroma is reminiscent of woodland and is sometimes slightly smoky.
[ترجمه گوگل]Tokay Pinot Gris گردی و مجلل مشخصی را ایجاد می کند عطری غنی، پر بدن و با پرداختی بلند، رایحه پیچیده آن یادآور جنگل‌ها و گاهی اوقات کمی دودی است
[ترجمه ترگمان]Tokay pinot Gris یک گونه گردی خاص و opulence را پرورش می دهد این عطر پیچیده غنی، سالم و با دوام طولانی، یادآور جنگلی است و گاهی کمی دود آلود است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[عمران و معماری] گرد گوشگی
[زمین شناسی] گردشدگی - شدت سایش یک ذره آواری که توسط تیزی و گوشه هایش نشان داده می شود و توسط وادل (1932) به عنوان نسبت شعاع میانگین انحنای چندین گوشه ذره به شعاع انحنای بزرگترین کره محاطی (یا 2/1 قطر اسمی ذره) بیان می گردد. این مقدار بطور مناسب تر، از یک شکل مسطح (تصویر یا مقطع عرضی) اندازه گیری می شود، در نتیجه، گردشدگی را می توان به عنوان نسبت شعاع میانگین انحنای گوشه های تصویر ذره به شعاع دایره محاطی شده، تعیین نمود. یک ذره کاملاً گرد شده، (مانند یک کره) دارای مقدار گردشدگی 1 است. ذرات کمتر گرد شده دارای مقادیر کمتر از یک هستند. این اصطلاح بدون دقت استفاده می شود و نباید با کرویت اشتباه گرفته شود: یک ذره تقریباً کروی ممکن است دارای گوشه های تیز باشد و خود زاویه دار باشد، در صورتیکه یک ریگ مسطح، که هنوز کروی نشده است، ممکن است گردشدگی خوبی داشته باشد. مقایسه شود با: مسطح بودن، صافی. - نیز ببینید: زاویه داری. -

انگلیسی به انگلیسی

• circularity, quality of being circular, quality of having a round shape

پیشنهاد کاربران

NOUN
گِردی - گردشدگی
💠 Tolerances
- Coupling Periphery - Roundness
Maximum 0. 125 mm
- Coupling Face - Squareness
Maximum 0. 050 mm
roundness ( زمین‏شناسی )
واژه مصوب: گردشدگی
تعریف: درجۀ سایش ذرات آواری که با میزان تیزی لبه های آن مشخص می شود

بپرس