round and round


دور تا دور، گرداگرد، از هر سو، ازهر طرف

جمله های نمونه

1. The enemy's planes circled round and round above our heads.
[ترجمه گوگل]هواپیماهای دشمن بالای سر ما دور و بر می چرخیدند
[ترجمه ترگمان]هواپیماهای دشمن دور سر ما می چرخیدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The children were spinning round and round.
[ترجمه گوگل]بچه ها دور و بر می چرخیدند
[ترجمه ترگمان]بچه ها دور و برش می گشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. They joined hands and danced round and round.
[ترجمه گوگل]دست به دست هم دادند و دور و بر می رقصیدند
[ترجمه ترگمان]دست به دست هم دادند و دور و بر خود چرخیدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. My mind won't stop going round and round on the same subject and I seem to be getting nowhere.
[ترجمه گوگل]ذهن من از دور و بر روی یک موضوع کوتاه نمی آید و به نظر می رسد به جایی نمی رسم
[ترجمه ترگمان]ذهنم از این موضوع دور نمی ماند و به نظر می رسد که من هیچ جا به هیچ جا نمی رسم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The thought kept going round and round in her head.
[ترجمه گوگل]فکر مدام در سرش می چرخید
[ترجمه ترگمان]این فکر دور سرش می چرخید و می چرخید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. You turn the screws round and round with a screwdriver.
[ترجمه گوگل]پیچ ها را با پیچ گوشتی دور و بر می چرخانید
[ترجمه ترگمان]پیچ و پیچ رو بچرخون و یه پیچ گوشتی بیار
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. She whirled the rope round and round .
[ترجمه گوگل]طناب را دور و بر می چرخاند
[ترجمه ترگمان]طناب را چرخاند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Cowboys whirl their ropes round and round above their heads before throwing them.
[ترجمه گوگل]کابوی ها قبل از پرتاب طناب های خود را دور و بر بالای سر خود می چرخانند
[ترجمه ترگمان]سگ ها قبل از انداختن آن ها ropes را دور می زنند و دور سرشان می چرخند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The revolving sign was spinning round and round in the wind.
[ترجمه گوگل]تابلوی گردان در باد دور و بر می چرخید
[ترجمه ترگمان]علامت چرخش دور و اطراف می چرخید و می چرخید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Black Beauty went cantering round and round the ring.
[ترجمه گوگل]بلک بیوتی دور و بر حلقه چرخید
[ترجمه ترگمان]زیبایی به لک به اطراف می چرخید و حلقه را دور می زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. He spun the revolving door round and round.
[ترجمه گوگل]در گردان را دور و بر چرخاند
[ترجمه ترگمان]در می چرخید و می چرخید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The log twiddled round and round in the river.
[ترجمه گوگل]کنده در رودخانه دور و بر می پیچید
[ترجمه ترگمان]تنه درخت به دور و اطراف رودخانه پیچید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The goldfish swam round and round in their tiny bowls.
[ترجمه گوگل]ماهی قرمز در کاسه های کوچک خود به دور و دور شنا می کرد
[ترجمه ترگمان]ماهی طلایی در کاسه کوچک آن ها شنا می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. It all keeps going round and round in my head till I don't know where I am.
[ترجمه گوگل]همه چیز در سرم می چرخد ​​تا جایی که نمی دانم کجا هستم
[ترجمه ترگمان]همه اش دور سرم می چرخد، تا جایی که من نمی دانم کجا هستم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The plane flew round and round in wideloops.
[ترجمه گوگل]هواپیما دور و بر در حلقه های پهن پرواز می کرد
[ترجمه ترگمان]هواپیما به دور و اطراف می چرخید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• in circles, around

پیشنهاد کاربران

چند معنی عامیانه برای "round and round" با مثال می تواند عبارت از:
- بارها چرخیدن یا حرکت دایره ای:
The Earth spins round and round
( زمین به دور خود می چرخد. )
- پیچیدن و انحراف از موضوع:
...
[مشاهده متن کامل]

The conversation went round and round without reaching a conclusion
( گفت وگو بدون پیدا کردن به نتیجه ای به طول کشید. )
- بی صدا و بی حرکت:
The machine sat round and round for hours
( دستگاه برای ساعت ها بی حرکت بود. )
- همیشه و مداوم و تکراری:
Life goes round and round
( زندگی به طور مداوم تکرار می شود/زندگی تکراری است. )
- حرکت چرخاندن:
The ball rolled round and round on the floor
( توپ روی زمین چرخید. )
- بی فایده و بی هدف چرخاندن یا چرخیدن:
We drove round and round the block looking for a parking spot
( ما بی فایده ساختمان را بارها چرخیدیم تا برای پارکِ ماشین جایی پیدا کنیم. )
- دور تا دور:
The kids ran round and round the playground
( بچه ها همین طور دور زمین بازی می دویدند. )

دور تا دور – دور و بر – دور و اطراف
دور تا دور
پی در پی، پشت سرهم، زنجیره وار، یکی پس از دیگری
دور زدن

بپرس