1. A couple of boys were roughhousing in the park.
[ترجمه گوگل]چند پسر در پارک در حال خشن شدن بودند
[ترجمه ترگمان] چندتا پسر توی پارک سر و کله زدن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Okay, guys, slow down. No more roughhousing.
[ترجمه گوگل]باشه بچه ها سرعتتون رو کم کنید دیگر خبری از خشن شدن نیست
[ترجمه ترگمان] خیلی خب، بچه ها، آرومتر دیگه سر و کله زدن پیدا نمیشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. He and Kyle loved to rough-house together; rolling and wrestling on the ground.
[ترجمه گوگل]او و کایل دوست داشتند با هم خانه نشین شوند غلت زدن و کشتی گرفتن روی زمین
[ترجمه ترگمان]او و کایل عاشق این بودند که با هم زندگی کنند؛ چرخ می زدند و روی زمین تقلا می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Householders who catch burglars in the act may get a bit rough and individual policemen may strike out in some after-hours pub rough-house.
[ترجمه گوگل]خانهدارانی که سارقان را در این عمل دستگیر میکنند ممکن است کمی خشن شوند و پلیسهای فردی ممکن است در برخی از میخانههای خشن بعد از ساعت کاری به آنجا حمله کنند
[ترجمه ترگمان]افرادی که در این عمل دزدها را دستگیر می کنند ممکن است کمی خشن شوند و افراد پلیس ممکن است در چند ساعت بعد از خانه به خانه باز گردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. No more roughhousing, you two!
[ترجمه گوگل]شما دو نفر دیگر از این کار خشن نیست!
[ترجمه ترگمان]!! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Flowers open, really wonderful, to rest, do not roughhouse, stressing civilization, Qi best.
[ترجمه گوگل]گل باز، واقعا فوق العاده، به استراحت، انجام خشن نیست، تاکید تمدن، چی بهترین
[ترجمه ترگمان]گل ها باز هستند، واقعا عالی هستند، برای استراحت، با تاکید بر مدنیت و چی بهترین هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. It has the waggish adorableness and the tripping-and-falling roughhouse of other animated films, but it's also a work of tragic nostalgia.
[ترجمه گوگل]این فیلم ستایشآمیز بودن و خشن بودن زمین خوردن و سقوط سایر فیلمهای انیمیشن را دارد، اما اثری با نوستالژی تراژیک نیز هست
[ترجمه ترگمان]این فیلم داستان waggish adorableness و the tripping از فیلم های انیمیشنی دیگر را دارد، اما در عین حال بر دل تنگی tragic نیز اثر می گذارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Unlike mothers, fathers tend to roughhouse with their children.
[ترجمه گوگل]بر خلاف مادران، پدران تمایل دارند با فرزندان خود رفتارهای خشن داشته باشند
[ترجمه ترگمان]بر خلاف مادران، پدران دوست دارند با فرزندانشان بازی کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید