rotundity

/roʊˈtʌndɪti//rəʊˈtʌndɪti/

معنی: فربهی، چاق و تپلی بودن
معانی دیگر: فربهی، چاق و تپلی بودن

جمله های نمونه

1. Washington Irving emphasized the rotundity of the governor by describing his height and circumference.
[ترجمه گوگل]واشنگتن اروینگ با توصیف قد و دور فرماندار بر چرخش بودن فرماندار تأکید کرد
[ترجمه ترگمان]واشنگتن ایروینگ با توصیف قد و محیط خود بر اهمیت فرماندار تاکید کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Pituitary cells include two types-rhomboid and rotundity.
[ترجمه گوگل]سلول های هیپوفیز شامل دو نوع لوزی و چرخشی هستند
[ترجمه ترگمان]سلول های Pituitary شامل دو نوع هستند: rhomboid و rotundity
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Each of us sat rather self-consciously chatting with our partners, who displayed varying degrees of rotundity.
[ترجمه گوگل]هر یک از ما نسبتاً خودآگاهانه با شرکای خود که درجات مختلفی از چرخش را نشان می دادند، نشسته بودیم
[ترجمه ترگمان]هر یک از ما با our که درجات مختلفی از rotundity را نشان می دادند گپ می زدیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The pills produced by the machine are stable in the parameters of the rotundity and the weight, thus the quality is guaranteed.
[ترجمه گوگل]قرص های تولید شده توسط دستگاه از نظر پارامترهای چرخشی و وزن پایدار هستند، بنابراین کیفیت آن تضمین می شود
[ترجمه ترگمان]قرص ها که توسط ماشین تولید می شوند در پارامترهای rotundity و وزن ثابت هستند در نتیجه کیفیت تضمین می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The circulative thought pattern produces a narrative mode of linearity and rotundity, while the emanative thought pattern arouses the writers' research and innovation of the variety of presentations.
[ترجمه گوگل]الگوی فکری گردشی یک حالت روایتی از خطی بودن و چرخش ایجاد می کند، در حالی که الگوی فکری برانگیخته تحقیقات و نوآوری نویسندگان در ارائه های متنوع را برمی انگیزد
[ترجمه ترگمان]الگوی تفکر circulative یک حالت روایی از خطی بودن و rotundity را تولید می کند، در حالی که الگوی تفکر emanative، تحقیق نویسندگان و نوآوری انواع of را برانگیخته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Boundary contour of the tablet image should be extracted when the shape defect is detected for the rotundity tablets in blister packaging.
[ترجمه گوگل]کانتور مرزی تصویر قرص باید زمانی استخراج شود که نقص شکل برای قرص های چرخشی در بسته بندی تاول تشخیص داده شود
[ترجمه ترگمان]خطوط مرزی تصویر لوح باید زمانی استخراج شوند که نقص شکل برای قرص های rotundity در بسته بندی blister تشخیص داده شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Medical Images including head outline are preprocessed by using mathematical morphology, and the skeleton of fetus' head outline with an approximate rotundity can be extracted.
[ترجمه گوگل]تصاویر پزشکی از جمله طرح کلی سر با استفاده از مورفولوژی ریاضی پیش پردازش شده و اسکلت سر جنین با چرخش تقریبی قابل استخراج است
[ترجمه ترگمان]تصاویر پزشکی از جمله طرح کلی سر با استفاده از مورفولوژی ریاضی نشان داده شده اند و اسکلت سر جنین با یک rotundity تقریبی می تواند استخراج شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The shape of chloroplasts changed from regular spindle-shaped to irregular rotundity and oval.
[ترجمه گوگل]شکل کلروپلاست ها از دوکی شکل منظم به چرخش نامنظم و بیضی تغییر کرد
[ترجمه ترگمان]شکل کلروپلاست ها از spindle منظم به rotundity نامنظم و بیضی تغییر کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. In Andean popular legend, the Pishtaco is a vampire-like figure who attacks wayfarers and slices off their fat, a terrifying fate in a culture that traditionally celebrates rotundity.
[ترجمه گوگل]در افسانه عامه مردم آند، پیشتاکو یک شخصیت خون‌آشام مانند است که به مسافران حمله می‌کند و چربی آن‌ها را برش می‌دهد، سرنوشتی وحشتناک در فرهنگی که به‌طور سنتی چرخش را جشن می‌گیرد
[ترجمه ترگمان]در افسانه معروف Andean، Pishtaco یک شخصیت شبیه به خون آشام است که به رهگذران حمله می کند و چربی آن ها را برش می زند، سرنوشتی هولناک در فرهنگی که به طور سنتی rotundity را جشن می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. On the base of some methods, a general anti-aliasing thinking and its designs of the anti-aliasing algorithms of line, triangle and rotundity are given.
[ترجمه گوگل]بر اساس برخی روش‌ها، یک تفکر کلی ضد آلیاسینگ و طرح‌های آن از الگوریتم‌های ضدآلیاسینگ خط، مثلث و چرخش ارائه شده است
[ترجمه ترگمان]در اساس برخی روش ها، تفکر عمومی ضد aliasing و طراحی های آن از الگوریتم های ضد - خط، مثلث و rotundity داده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The cells of B group crawled outward from the tissue inoculation in 2-3 days and the cells were polygen or rotundity and contacted each other.
[ترجمه گوگل]سلول‌های گروه B در مدت 3-2 روز از تلقیح بافت به بیرون خزیدند و سلول‌ها پلی ژن یا چرخشی بودند و با یکدیگر تماس داشتند
[ترجمه ترگمان]سلول های گروه B از تلقیح بافت در ۲ - ۳ روز به بیرون خزید و سلول ها polygen یا rotundity شدند و با هم تماس گرفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. In this article, the authors want to deduce a brief formulation, and use all - purpose program to get exact result for echelon, rectangle and rotundity cross section.
[ترجمه گوگل]در این مقاله، نویسندگان می‌خواهند یک فرمول کوتاه را استنباط کنند و از برنامه همه منظوره برای به دست آوردن نتیجه دقیق برای مقطع لایه، مستطیل و چرخش استفاده کنند
[ترجمه ترگمان]در این مقاله، نویسندگان می خواهند یک فرمول بندی کوتاه را استنتاج کنند و از برنامه تمام هدف برای بدست آوردن نتایج دقیق برای سطح مقطع مستطیلی، مستطیل و rotundity استفاده کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The drum sieve is made of corrugated iron with strip - shaped holes, which is folded to rotundity.
[ترجمه گوگل]غربال درام از آهن راه راه با سوراخ های نواری ساخته شده است که به صورت چرخشی تا می شود
[ترجمه ترگمان]غربال طبل از اهن چین دار با حفره های به شکل نواری ساخته شده است که تا rotundity تا شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Each colorized pixel point maps a value, and a dimensional data is displayed in different section for partitioning section of rotundity.
[ترجمه گوگل]هر نقطه پیکسل رنگی یک مقدار را ترسیم می کند و یک داده ابعادی در بخش های مختلف برای بخش بندی بخش چرخشی نمایش داده می شود
[ترجمه ترگمان]هر نقطه پیکسل colorized یک مقدار را ترسیم می کند، و یک داده بعدی در بخش مختلفی برای پارتیشن بندی of نمایش داده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

فربهی (اسم)
fatness, corpulence, corpulency, obesity, embonpoint, rotundity

چاق و تپلی بودن (اسم)
rotundity

انگلیسی به انگلیسی

• roundedness; chubbiness, plumpness; quality of having a full or deep voice

پیشنهاد کاربران

✨ از مجموعه لغات GRE ✨
✍ توضیح: The quality of being round or spherical ⚪
🔍 مترادف: Roundness
✅ مثال: The rotundity of the full moon was visible in the clear night sky

بپرس