rotational

/roʊˈteɪʃn̩əl//rəʊˈteɪʃn̩əl/

معنی: چرخش، دوار، چرخشی، دورانی، گردش بدور
معانی دیگر: rotation چرخش، دوران

جمله های نمونه

1. rotational motion
حرکت چرخشی

2. The event is held on a rotational basis in each of the participating countries.
[ترجمه گوگل]این رویداد به صورت چرخشی در هر یک از کشورهای شرکت کننده برگزار می شود
[ترجمه ترگمان]این رویداد به صورت چرخشی در هر یک از کشورهای شرکت کننده برگزار می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Rotational needs - the venue may change when meetings are held regularly to allow delegates equal ease of access
[ترجمه گوگل]نیازهای چرخشی - محل برگزاری ممکن است زمانی که جلسات به طور منظم برگزار می شود تغییر کند تا به نمایندگان اجازه دسترسی برابر را بدهد
[ترجمه ترگمان]زمانی که جلسات به طور منظم برگزار می شوند تا به نمایندگان اجازه دسترسی به سهولت دسترسی را بدهند، این محل ممکن است تغییر کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The answer is simple: it taps the rotational energy of Mars.
[ترجمه گوگل]پاسخ ساده است: از انرژی چرخشی مریخ بهره می برد
[ترجمه ترگمان]پاسخ ساده است: به انرژی دورانی مریخ تلنگر می زند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The helmet is designed to limit the rotational forces affecting the head during an impact and is currently undergoing bench tests.
[ترجمه گوگل]این کلاه برای محدود کردن نیروهای چرخشی که در هنگام ضربه روی سر تأثیر می‌گذارند طراحی شده است و در حال حاضر تحت آزمایش‌های نیمکتی قرار دارد
[ترجمه ترگمان]این کلاه برای محدود کردن نیروهای دورانی موثر بر سر در طول یک ضربه طراحی شده است و در حال حاضر تحت آزمایش ها نیمکت قرار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. This means it avoids rotational forces on its brain, which tend to shear neuronal connections and cause concussion.
[ترجمه گوگل]این بدان معنی است که از نیروهای چرخشی بر روی مغز خود جلوگیری می کند، که تمایل به برش اتصالات عصبی و ایجاد ضربه مغزی دارند
[ترجمه ترگمان]این به این معنی است که از نیروهای دورانی در مغز خود جلوگیری می کند که تمایل دارند اتصالات عصبی را برش دهند و باعث ضربه مغزی شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. At night, the rotational energy of these flywheels could be tapped to run generators.
[ترجمه گوگل]در شب می توان از انرژی دورانی این چرخ طیارها برای راه اندازی ژنراتورها استفاده کرد
[ترجمه ترگمان]در شب، انرژی دورانی این flywheels را می توان برای تولید ژنراتور به کار برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. During an impact, the scalp acts as rotational shock absorber by both compressing and sliding over the skull.
[ترجمه گوگل]در هنگام ضربه، پوست سر به عنوان ضربه گیر چرخشی با فشرده سازی و لغزش روی جمجمه عمل می کند
[ترجمه ترگمان]در طی یک ضربه، پوست سر به عنوان جاذب ضربه چرخشی توسط هم فشرده و هم فشرده در جمجمه عمل می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The concept of long term rotational antibiotics for acne is outdated and this practice should be avoided.
[ترجمه گوگل]مفهوم آنتی بیوتیک های چرخشی طولانی مدت برای آکنه منسوخ شده است و باید از این عمل اجتناب شود
[ترجمه ترگمان]مفهوم استفاده از آنتی بیوتیک های دوران بلند برای آکنه، کهنه است و این عمل باید اجتناب شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. But the rotational periods are correspondingly long and for all states are quite simply related to the rotational constants of the molecules.
[ترجمه گوگل]اما دوره‌های چرخشی به نسبت طولانی هستند و برای همه حالت‌ها به سادگی با ثابت‌های چرخشی مولکول‌ها مرتبط هستند
[ترجمه ترگمان]اما دوره های چرخشی به طور موازی بلند هستند و برای همه ایالت ها به سادگی مربوط به ثابت های چرخشی مولکول ها هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Angular momentum is the momentum associated with rotational motion. Search engines are by no means infallible.
[ترجمه گوگل]تکانه زاویه ای تکانه مرتبط با حرکت چرخشی است موتورهای جستجو به هیچ وجه خطاناپذیر نیستند
[ترجمه ترگمان]تکانه زاویه ای حرکتی است که با حرکت چرخشی همراه است موتورهای جستجو به هیچ وجه infallible نیستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The aerodynamic lift variation was relevant to the rotational direction of the cylinder. The faster the rotational speed is, the smaller the unsteady lift amplitude will be.
[ترجمه گوگل]تنوع بالابر آیرودینامیکی مربوط به جهت چرخش سیلندر بود هرچه سرعت چرخش بیشتر باشد، دامنه لیفت ناپایدار کوچکتر خواهد بود
[ترجمه ترگمان]تغییر lift آیرودینامیک مربوط به جهت چرخش سیلندر بود هرچه سرعت دورانی تندتر باشد، دامنه بلند نوسان ناپایدار خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The authors establish a rotational failure mechanism with combination of different logarithmic spiral arcs based on the theory of limit analysis method.
[ترجمه گوگل]نویسندگان یک مکانیسم شکست چرخشی با ترکیب قوس‌های مارپیچی لگاریتمی مختلف بر اساس روش تئوری تحلیل حد ایجاد می‌کنند
[ترجمه ترگمان]نویسندگان یک مکانیزم شکست چرخشی را با ترکیبی از روش های مختلف لگاریتمی رسم می کنند که براساس نظریه روش تجزیه و تحلیل محدود است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. A rotational X-ray device generates projections of said joint from different directions while the simultaneous periodic movement of the joint is recorded by a monitoring device (20).
[ترجمه گوگل]یک دستگاه چرخشی اشعه ایکس برآمدگی های مفصل مذکور را از جهات مختلف ایجاد می کند در حالی که حرکت دوره ای همزمان مفصل توسط یک دستگاه نظارت ثبت می شود (20)
[ترجمه ترگمان]یک دستگاه اشعه ایکس چرخشی طرح هایی را از جهت های مختلف تولید می کند در حالی که حرکت متناوب همزمان این مفصل توسط دستگاه مانیتورینگ (۲۰)ثبت می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Basic principles of rotational moulding, process features and mould design criteria are introduced in this article.
[ترجمه گوگل]اصول اولیه قالب گیری چرخشی، ویژگی های فرآیند و معیارهای طراحی قالب در این مقاله معرفی می شوند
[ترجمه ترگمان]اصول اولیه of چرخشی، مشخصه های فرآیند و معیارهای طراحی قالب در این مقاله معرفی شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

چرخش (صفت)
rotational

دوار (صفت)
rotary, rotative, giddy, rotational, orbital

چرخشی (صفت)
rotary, rotatory, rotational, gyrating, rotating, revolutionary

دورانی (صفت)
revolving, rotational, vertiginous

گردش بدور (صفت)
rotational

تخصصی

[عمران و معماری] دورانی - گردشی - چرخشی
[برق و الکترونیک] چرخشی
[ریاضیات] چرخشی، دورانی

انگلیسی به انگلیسی

• pertaining to rotation; occurring in rotation

پیشنهاد کاربران

بپرس