rostrum

/ˈrɑːstrəm//ˈrɒstrəm/

معنی: منقار، پوزه، تاج، منبر، کرسی خطابه
معانی دیگر: سکوی سخنرانی، (روم باستان) پیش آمدگی منقار مانند جلو کشتی جنگی (که با آن به کشتی دشمن می زدند)، (روم باستان) سکوی خطابه در میدان شهر، خطابه، سخنرانی، نطق، سخنرانان

بررسی کلمه

اسم ( noun )
حالات: rostra, rostrums
• : تعریف: a raised platform or dais for public speaking.
مشابه: stage

- Chairs were set up on the rostrum for the commencement speakers.
[ترجمه گوگل] روی تریبون صندلی هایی برای سخنرانان مراسم تعبیه شده بود
[ترجمه ترگمان] صندلی ها روی کرسی خطابه روی کرسی خطابه چیده شده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. to mount the rostrum
بر کرسی خطابه رفتن

2. From the rostrum he thundered at them and shook his fists.
[ترجمه گوگل]از روی منبر به آنها رعد و برق زد و مشت هایش را تکان داد
[ترجمه ترگمان]از کرسی خطابه به آن ها می غرید و مشت هایش را تکان می داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He was invited to sit on the rostrum as a representative of extramural instructors.
[ترجمه گوگل]از او به عنوان نماینده مربیان خارج از مدرسه دعوت شد تا روی تریبون بنشیند
[ترجمه ترگمان]از او دعوت شد که بر روی منبر به عنوان نماینده مربیان extramural بنشیند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. You can go for a "rostrum" system, which sounds flash, but can be assembled quite cheaply.
[ترجمه گوگل]شما می توانید به دنبال یک سیستم "روستروم" بروید، که به نظر می رسد فلش است، اما می توان آن را بسیار ارزان مونتاژ کرد
[ترجمه ترگمان]شما می توانید برای سیستم \"پوزه دار\" بروید، که به نظر فلاش می رسد، اما می تواند خیلی ارزان مونتاژ شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Amid warm applause the honoured guests mounted the rostrum.
[ترجمه گوگل]در میان تشویق گرم مهمانان محترم بر روی منبر رفتند
[ترجمه ترگمان]مهمانان گرامی در میان تشویق گرم بر منبر سوار شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He climbed on to the winner's rostrum.
[ترجمه گوگل]او به تریبون برنده رفت
[ترجمه ترگمان]از روی کرسی خطابه بالا رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. On either side of the rostrum sat representatives of parents,teachers and Red Scarves.
[ترجمه گوگل]در دو طرف تریبون نمایندگانی از والدین، معلمان و روسری های قرمز نشسته بودند
[ترجمه ترگمان]در هر دو طرف میز، نمایندگان والدین، آموزگاران و scarves قرمز نشسته بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Sometimes on the rostrum I get a lump in the throat and my eyes well up.
[ترجمه گوگل]گاهی اوقات روی منبر توده ای در گلو ایجاد می شود و چشمانم بلند می شود
[ترجمه ترگمان]گاهی روی کرسی خطابه، یک تکه بزرگ در گلویم گیر می آورم و چشمانم را بالا می برم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Did a strip-tease on the rostrum.
[ترجمه گوگل]یک استریپ تیزی روی تریبون انجام داد
[ترجمه ترگمان]با کرسی خطابه سربه کرسی خطابه زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. He was promoted to the rostrum only because Ralf Schumacher was delayed by his penalty.
[ترجمه گوگل]او تنها به دلیل تاخیر رالف شوماخر با پنالتی اش به منبر رفت
[ترجمه ترگمان]او فقط به این دلیل به کرسی خطابه ارتقا یافت که Ralf شوماخر او را به تعویق انداخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. From the moment he took the rostrum, Gergiev had his musicians tensely perched on the edge of their seats.
[ترجمه گوگل]از همان لحظه ای که گرگیف روی تریبون نشست، نوازندگانش را با تنش روی لبه صندلی هایشان نشست
[ترجمه ترگمان]از لحظه ای که کرسی خطابه را به کرسی خطابه برد، Gergiev در لبه صندلی ها نشسته بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Christie's auctioneer Colin Sheaf mounted his rostrum in front of a wall of 100 blue and white vases.
[ترجمه گوگل]کالین شیف، حراجدار کریستی، منبر خود را در مقابل دیواری متشکل از 100 گلدان آبی و سفید نصب کرد
[ترجمه ترگمان]حراج حراج کریستی، کالین Sheaf در مقابل یک دیوار ۱۰۰ گلدان آبی و سفید بر روی میز خطابه خود نشست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. He stalked up the rostrum.
[ترجمه گوگل]از منبر بالا رفت
[ترجمه ترگمان]با قدم های بلند کرسی خطابه را بالا گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. His head knocked on the steps of the rostrum as if asking to be let in.
[ترجمه گوگل]سرش طوری به پله های تریبون کوبید که انگار می خواست داخل شود
[ترجمه ترگمان]سرش روی پلکان میز کوفت، انگار می خواست وارد شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

منقار (اسم)
bill, beak, pecker, neb, rostrum, gouge

پوزه (اسم)
beak, muzzle, neb, rostrum, snout, nozzle, mug

تاج (اسم)
crest, corona, rostrum, crown, copestone, miter, coronet

منبر (اسم)
rostrum, tribune, pulpit

کرسی خطابه (اسم)
rostrum

تخصصی

[سینما] سکو [برای قرار دادن در زیر دوربین یا نورافکن ] - داربست (برای دوربین فیلمبرداری ) / کرسی - داربست (برای دوربین فیلمبرداری ) / کرسی - سکو [برای قرار دادن در زیر دوربین یا نورافکن ]
[زمین شناسی] منقار، پوزه، تاج، خرطوم. - مجموعه قطعات دهانی لوله ای شکل سنها یا قسمت قاعده دهان لیسنده مگس خانگی.

انگلیسی به انگلیسی

• stage, speaker's platform; beak, snout (biology)
a rostrum is a raised platform on which someone stands when they are speaking to an audience, or conducting an orchestra, or receiving a prize.

پیشنهاد کاربران

همون معنی pulpit رو میده ولی اون فرقش اینه که میرن بالاش و برای مردم سخنرانی میکنن. ولی rostrum میرن پشتش و با میکروفون با حضار سخنرانی میکنن
جایگاه سخنران

بپرس