rosemary

/ˈroʊzməri//ˈrəʊzməri/

معنی: رزماری، اکلیل کوهی
معانی دیگر: (گیاه شناسی) اکلیل کوهی (rosmarinus officinalis از خانواده ی mint)، اسم خاص مونث

بررسی کلمه

اسم ( noun )
حالات: rosemaries
• : تعریف: a fragrant evergreen herb of the mint family originating in the Mediterranean region, the leaves of which are used as a seasoning and in perfumes and medicines.

جمله های نمونه

1. Basil, oregano, thyme and rosemary are all herbs.
[ترجمه گوگل]ریحان، پونه کوهی، آویشن و رزماری همه گیاهان هستند
[ترجمه ترگمان]باسیل، پونه کوهی، آویشن و رزماری همه گیاهان هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. A nasty surprise awaited them in Rosemary Lane.
[ترجمه گوگل]سورپرایز بدی در رزماری لین در انتظار آنها بود
[ترجمه ترگمان]در اتاق رز ماری، یک سورپریز کثیف در انتظارش بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Rosemary ended up in casualty last night.
[ترجمه گوگل]رزماری دیشب مجروح شد
[ترجمه ترگمان] دیشب \"رز ماری\" کشته شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Season the lamb with garlic and rosemary.
[ترجمه گوگل]گوشت بره را با سیر و رزماری مزه دار کنید
[ترجمه ترگمان]فصل ماهی را با سیر و رزماری آغاز کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Rosemary likes to stay in the background.
[ترجمه گوگل]رزماری دوست دارد در پس زمینه بماند
[ترجمه ترگمان]رز ماری دوست دارد در پس زمینه بماند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Anna and Rosemary arrived burdened by bags and food baskets.
[ترجمه گوگل]آنا و رزماری با کیسه ها و سبدهای غذا وارد شدند
[ترجمه ترگمان]آنا و رز ماری با کیسه ها و سبدهای غذا به خانه آمدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. They were served lamb and rosemary and she surprised herself by eating greedily.
[ترجمه گوگل]برای آنها گوشت بره و رزماری سرو شد و او با خوردن حریص خود را شگفت زده کرد
[ترجمه ترگمان]آن ها به گوشت بره و رزماری خدمت می کردند و او خود را با ولع می خورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. This was my first sight of Rosemary at the time of her engagement to Basil.
[ترجمه گوگل]این اولین نگاه من به رزماری در زمان نامزدی او با ریحان بود
[ترجمه ترگمان]این اولین دیدار رز ماری در زمان نامزدی او به باسیل بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Rosemary was frequently absent or tardy and alternated between verbally abusing her teachers and flat-out ignoring them.
[ترجمه گوگل]رزماری غالباً غیبت یا تأخیر داشت و به تناوب به معلمانش توهین می کرد و آنها را نادیده می گرفت
[ترجمه ترگمان]رز ماری مرتبا غیبت می کرد یا تاخیر می کرد و در عوض به طور کلامی از معلمان خود سو استفاده می کرد و آن ها را نادیده می گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Add garlic, rosemary, and 3 cups milk.
[ترجمه گوگل]سیر، رزماری و 3 فنجان شیر را اضافه کنید
[ترجمه ترگمان]سیر، رزماری و ۳ فنجان شیر را اضافه کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Garnish with apple slices and rosemary sprigs.
[ترجمه گوگل]با تکه های سیب و شاخه های رزماری تزئین کنید
[ترجمه ترگمان]garnish با تکه های سیب و شاخه های رزماری
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. With a shiver, Rosemary sends the girl packing with a handful of cash.
[ترجمه گوگل]رزماری با لرز، دختر را با مشتی پول نقد می فرستد تا بسته بندی کند
[ترجمه ترگمان]رز ماری با لرز آن دختر را با یک مشت پول به کشتارگاه می فرستد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Add remaining water, rosemary, thyme and salt; bring to a boil.
[ترجمه گوگل]باقیمانده آب، رزماری، آویشن و نمک را اضافه کنید به جوش بیاورید
[ترجمه ترگمان]آب باقیمانده، رزماری، آویشن و نمک را اضافه کنید و بجوشانید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Gently remove sprigs of rosemary from the stalk and sprinkle over chicken with chopped parsley.
[ترجمه گوگل]به آرامی شاخه های رزماری را از ساقه جدا کنید و روی مرغ را با جعفری خرد شده بپاشید
[ترجمه ترگمان]یک شاخه رزماری را از ساقه جدا کنید و جعفری خرد شده را با جعفری خرد شده خرد کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

رزماری (اسم)
rosemary

اکلیل کوهی (اسم)
rosemary

تخصصی

[صنایع غذایی] رزماری

انگلیسی به انگلیسی

• evergreen shrub which grows in mediterranean regions (used in perfumes, medications, and as a spice)
rosemary is a plant with small spiky greyish-green leaves that are used as a herb in cooking. it is used also to refer to the actual leaves or to the herb itself.

پیشنهاد کاربران

لاتین: Rosmarinus officinalis
فارسی: رزماری، رومارن
عربی: اکلیل الجبل، حصالبان، حصالبان اکسیر
انگلیسی: Rosemary, Common Rosemary, Moorwort, Herb of memory
آلمانی: Echter Rosmarin, Anthoskraut, krankrautblatter, kranzenkrautblatter
...
[مشاهده متن کامل]

فرانسه: Romarin, Rose marine, Herbe aux couronnes, Feuilles de Rosmarin

رزماری

بپرس