ropy

/ˈroʊpiː//ˈrəʊpɪ/

معنی: طنابی شکل
معانی دیگر: (انگلیس - عامیانه) بد، پست، قراضه، تبدیل شونده به رشته های چسبناک، چسبناک شونده، طناب مانند، دوال سان

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
حالات: ropier, ropiest
مشتقات: ropily (adv.), ropiness (n.)
(1) تعریف: like a rope or ropes.

(2) تعریف: forming sticky, thick threads, as some viscous liquids.

جمله های نمونه

1. a ropy old desk
یک میز تحریر کهنه و زهوار در رفته

2. I felt a bit ropy earlier this week, but I'm better now.
[ترجمه گوگل]اوایل این هفته کمی احساس بدی داشتم، اما الان بهتر هستم
[ترجمه ترگمان]این هفته یک خرده گیج شده بودم، اما حالا بهتر شده ام
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. We spent the night in a ropy old tent.
[ترجمه گوگل]شب را در یک چادر قدیمی سپری کردیم
[ترجمه ترگمان]شب رو تو یه خیمه قدیمی ropy گذروندیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The technical side is, at best, ropy.
[ترجمه گوگل]جنبه فنی، در بهترین حالت، غیرقابل قبول است
[ترجمه ترگمان]جنبه فنی، در بهترین حالت، پیچیده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Ropy, yellow or green mucus with rattling in the chest.
[ترجمه گوگل]مخاط طناب دار، زرد یا سبز با صدای جغجغه در قفسه سینه
[ترجمه ترگمان]ropy، زرد یا سبز با سرو صدا در سینه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Good, OK and attenuant ropy blood, very helpful to health.
[ترجمه گوگل]خون روپی خوب، خوب و مراقب، برای سلامتی بسیار مفید است
[ترجمه ترگمان]بسیار خوب، بسیار خوب، و خون گرم، بسیار مفید برای سلامتی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. This image shows ropy pahoehoe, a type of basaltic lava that forms when solidifying lava meets an obstruction.
[ترجمه گوگل]این تصویر روپی پاهو را نشان می‌دهد، نوعی گدازه بازالتی که هنگام انجماد گدازه با مانعی شکل می‌گیرد
[ترجمه ترگمان]این تصویر ropy pahoehoe را نشان می دهد، نوعی از گدازه basaltic که در هنگام محکم کردن گدازه شکل می گیرد و مانع از آن می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. They spent the night in a ropy old tent.
[ترجمه گوگل]آن‌ها شب را در یک چادر قدیمی سپری کردند
[ترجمه ترگمان]شب را در خیمه قدیمی ropy گذراندند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The coat is a bit ropy, isn't it?
[ترجمه گوگل]کت کمی طناب دار است، اینطور نیست؟
[ترجمه ترگمان]این کت یه ذره ropy، مگه نه؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. There may be a dry burning sensation; a dry mouth, ropy mucus, mouth ulcers.
[ترجمه گوگل]ممکن است احساس سوزش خشکی وجود داشته باشد خشکی دهان، مخاط غلیظ، زخم های دهان
[ترجمه ترگمان]ممکن است یک احساس سوزش خشک، دهان خشک، خلط سینه و زخم دهان وجود داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. When he gashed on the cacti with his broken shell, there would be clear and ropy juice by which the snail could satisfy his thirst and moisten his body.
[ترجمه گوگل]وقتی با پوسته‌ی شکسته‌اش روی کاکتوس‌ها می‌خورد، شیره‌ای شفاف و طناب‌دار وجود داشت که حلزون می‌توانست تشنگی او را برطرف کند و بدنش را مرطوب کند
[ترجمه ترگمان]هنگامی که با پوسته شکسته خود، کاکتوس را شکافت، آب شفاف و آبدار وجود داشت که در آن حلزون می توانست تشنگی خود را ارضا کند و بدنش را تر کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. We all know Rapunzel's tale, how she sat at the top of her lonely tower, her long hair hanging out the window, until finally, a prince climbed its ropy length to rescue her.
[ترجمه گوگل]همه ما داستان راپونزل را می دانیم که چگونه او در بالای برج تنهایی خود نشسته بود، موهای بلندش را از پنجره آویزان کرده بود، تا اینکه سرانجام یک شاهزاده برای نجات او از طول طناب آن بالا رفت
[ترجمه ترگمان]همه ما می دانیم که او چگونه در بالای برج تن های او نشسته بود، چه طور او در بالای برج تن های او نشسته بود، موی بلندش را بیرون از پنجره اویزان کرده بود، تا اینکه بالاخره، یک پرنس از length خود بالا رفت تا او را نجات دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. UBS still has $31 billion of subprime and other ropy American mortgages on its books, not far below the $37 billion that it has already written down.
[ترجمه گوگل]UBS هنوز 31 میلیارد دلار وام مسکن وام مسکن غیرمجاز و سایر وام های رهنی آمریکایی در دفاتر خود دارد که خیلی کمتر از 37 میلیارد دلاری است که قبلاً نوشته است
[ترجمه ترگمان]یو بی تی \" هنوز ۳۱ میلیارد دلار از وام های subprime و دیگر وام های خود را به کتاب های خود اختصاص داده است که به مراتب کم تر از ۳۷ میلیارد دلار است که تاکنون نوشته شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The fat globule can take place partial coalescence over 60% only in whipping process, it made phase inversion of ropy whipped topping emulsions turn into stable solidity foam.
[ترجمه گوگل]گلبول چربی فقط در فرآیند شلاق می تواند ادغام جزئی را بیش از 60٪ انجام دهد، این باعث شد که وارونگی فاز امولسیون های روپینگ زده شده به فوم جامد پایدار تبدیل شود
[ترجمه ترگمان]The های چاق می توانند فقط در فرآیند شلاق، coalescence جزیی را بیش از ۶۰ درصد به دست آورند، که وارونگی فازی را به هوا معلق کرده و به درون یک فوم استحکام پایدار تبدیل می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

طنابی شکل (صفت)
ropy

انگلیسی به انگلیسی

• resembling or behaving like a rope; becoming thread-like and sticky (of liquids which become thick and sticky, also spelled ropey)

پیشنهاد کاربران

بپرس