ناف کسی رو با چیزی بریدن
یعنی از همون اول سرنوشتش به اون چیز گره خورده
یعنی از همون اول سرنوشتش به اون چیز گره خورده
گره خوردن
He is roped into a world of assassins:
او به دنیای آدمکش ها گره خورده است.
او به دنیای آدمکش ها گره خورده است.
مجاب کردن
متقاعد کردن