rootless

/ˈruːtləs//ˈruːtləs/

بی ریشه، بی اصل، بی اساس

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: rootlessly (adv.), rootlessness (n.)
(1) تعریف: being without roots.

(2) تعریف: having no established place in any society or community.

- They arrived in the new country rootless and bewildered.
[ترجمه گوگل] آنها بی ریشه و گیج به کشور جدید رسیدند
[ترجمه ترگمان] آن ها در حالی که rootless و هاج و واج مانده بودند وارد شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. These rootless young people have nowhere else to go.
[ترجمه گوگل]این جوانان بی ریشه دیگر جایی برای رفتن ندارند
[ترجمه ترگمان]این young rootless هیچ جای دیگری برای رفتن ندارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. She had had a rootless childhood moving from town to town.
[ترجمه گوگل]او کودکی بی ریشه ای داشت که از شهری به شهر دیگر می رفت
[ترجمه ترگمان]او کودکی rootless داشت که از شهر به شهر می رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The rootless females dump their eggs because they have failed to find a territory, or have lost their own nests.
[ترجمه گوگل]ماده های بی ریشه تخم های خود را می ریزند زیرا نتوانسته اند قلمرو پیدا کنند یا لانه های خود را گم کرده اند
[ترجمه ترگمان]The rootless تخم خود را به این دلیل دفن می کنند که نتوانسته اند یک منطقه را پیدا کنند، یا لانه های خود را از دست بدهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. They see me as being rootless.
[ترجمه گوگل]آنها مرا بی ریشه می بینند
[ترجمه ترگمان]اونا منو مثل being میبینن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Once she had been proud of being rootless, but now she was beginning to feel like a boat without a rudder.
[ترجمه گوگل]زمانی به بی‌ریشه بودنش افتخار می‌کرد، اما حالا مثل یک قایق بدون سکان احساس می‌کرد
[ترجمه ترگمان]یک بار او احساس غرور می کرد، اما حالا کم کم داشت مثل یک قایق بدون سکان حس می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. It is precisely among these rootless pathfinders that pentecostalism is exhibiting its fastest growth.
[ترجمه گوگل]دقیقاً در میان این راه یاب های بی ریشه است که پنطیکوستالیسم سریع ترین رشد خود را نشان می دهد
[ترجمه ترگمان]آن دقیقا در میان این pathfinders rootless است که pentecostalism سریع ترین رشد خود را نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. His life in San Francisco felt rootless.
[ترجمه گوگل]زندگی او در سانفرانسیسکو بی ریشه بود
[ترجمه ترگمان]زندگی او در سان فرانسیسکو rootless بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. His life in California felt rootless.
[ترجمه گوگل]زندگی او در کالیفرنیا بی ریشه بود
[ترجمه ترگمان]زندگی او در کالیفرنیا rootless بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. On the basis of the genetical mechanism of rootless gold orebody, this paper put forward the searching methods of primary gold orebody.
[ترجمه گوگل]این مقاله بر اساس مکانیسم ژنتیکی کانسنگ طلای بدون ریشه، روش‌های جستجوی کانسنگ طلای اولیه را ارائه می‌کند
[ترجمه ترگمان]این مقاله براساس مکانیسم genetical of طلای rootless، روش های جستجوی of طلای اولیه را مطرح می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. When we plant a rose in earth, we notice it is small but we don't criticize it as "rootless and stemless".
[ترجمه گوگل]وقتی گل رز را در زمین می کاریم، متوجه کوچک بودن آن می شویم، اما از آن به عنوان «بی ریشه و بی ساقه» انتقاد نمی کنیم
[ترجمه ترگمان]هنگامی که گیاه در زمین رشد می کند، متوجه می شویم که کوچک است، اما از آن به عنوان \"rootless و stemless\" انتقاد نمی کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. We live in an age of rootless alienated people.
[ترجمه گوگل]ما در عصری زندگی می کنیم که در آن مردم بیگانه و بی ریشه زندگی می کنند
[ترجمه ترگمان]ما در عصری از مردم alienated rootless زندگی می کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. And you find that sort of rootless existence appealing, do you?
[ترجمه گوگل]و شما آن نوع وجود بی ریشه را جذاب می دانید، آیا؟
[ترجمه ترگمان]و این وجود of را برای شما جذاب می کند، نه؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. When we plant a rose seed in the earth, we notice it is small, but we do not criticize it as "rootless and stemless ".
[ترجمه گوگل]وقتی دانه گل رز را در زمین می کاریم، متوجه کوچک بودن آن می شویم، اما از آن به عنوان «بی ریشه و بی ساقه» انتقاد نمی کنیم
[ترجمه ترگمان]هنگامی که یک دانه گل رز در زمین کاشت، متوجه می شویم که کوچک است، اما ما از آن به عنوان \"rootless و stemless\" انتقاد نمی کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The condition is not ripe for rootless vegetables.
[ترجمه گوگل]شرایط برای سبزیجات بدون ریشه رسیده نیست
[ترجمه ترگمان]این شرایط برای سبزیجات rootless آماده نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• lacking roots; unstable, unsteady, shaky
someone who is rootless does not belong to any particular community or country.

پیشنهاد کاربران

مثال:
This malicious regime is rootless, fallacious, and unstable, and it has only managed to stand on its feet with difficulty with US support.
این رژیمِ خبیث، �بی ریشه�، ساختگی و ناپایدار است و تنها با کمک آمریکا و با سختی توانسته بر روی پای خود بیاستد.
احساس سرگردانی

بپرس