1. fear rooted her to the spot
ترس او را در جای خود میخ کوب کرد.
2. i rooted through the garbage in order to find the ring
برای یافتن انگشتر خاکروبه ها را زیرو رو کردم.
3. her story is rooted in reality
داستان او برپایه ی واقعیات است.
4. She was rooted to her seat because she was afraid to speak in front of a large group.
[ترجمه mamood] او ( زن ) سر جایش دوخته ( میخکوب ) شده بود، چون او از صحبت کردن جلوی یک گروه بزرگ، واهمه داشت.|
[ترجمه گوگل]او روی صندلی خود نشسته بود زیرا می ترسید جلوی یک گروه بزرگ صحبت کند[ترجمه ترگمان]او به صندلی اش تکیه داده بود، چون می ترسید در مقابل یک گروه بزرگ حرف بزند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. They rooted out all the dead plants.
[ترجمه گوگل]آنها تمام گیاهان مرده را ریشه کن کردند
[ترجمه ترگمان]همه گیاهان مرده را ریشه کن کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]همه گیاهان مرده را ریشه کن کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. They rooted their football team on to victory.
[ترجمه گوگل]آنها تیم فوتبال خود را به پیروزی رساندند
[ترجمه ترگمان]آن ها تیم فوتبال خود را به پیروزی رساندند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]آن ها تیم فوتبال خود را به پیروزی رساندند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. A pig rooted in the orchard.
[ترجمه گوگل]خوکی که ریشه در باغ دارد
[ترجمه ترگمان]خوکی در باغ ریشه داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]خوکی در باغ ریشه داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. There is not a passion so strongly rooted in the human heart as envy.
[ترجمه گوگل]هیچ علاقه ای به اندازه حسادت در قلب انسان ریشه ندارد
[ترجمه ترگمان]در قلب انسان شور و هیجانی وجود ندارد که به آن غبطه بخورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]در قلب انسان شور و هیجانی وجود ندارد که به آن غبطه بخورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Fear rooted her to the ground.
[ترجمه گوگل]ترس او را به زمین کشاند
[ترجمه ترگمان]ترس او را به زمین میخکوب کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]ترس او را به زمین میخکوب کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. The pigs have rooted up the muddy ground in search of food.
[ترجمه گوگل]خوک ها در جستجوی غذا زمین گل آلود را ریشه کن کرده اند
[ترجمه ترگمان]خوکها در جستجوی غذا، زمین پر از گل و لای را rooted
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]خوکها در جستجوی غذا، زمین پر از گل و لای را rooted
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Each year one vicious habit rooted out,in time minght make the worst man good throughout.
[ترجمه گوگل]هر سال یک عادت باطل ریشه کن می شود، به مرور زمان ممکن است بدترین انسان را خوب کند
[ترجمه ترگمان]هر سال یک عادت شرورانه ریشه می گیرد، در حالی که minght بدترین فرد را به خوبی انجام می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]هر سال یک عادت شرورانه ریشه می گیرد، در حالی که minght بدترین فرد را به خوبی انجام می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. She was rooted to her chair.
[ترجمه گوگل]او به صندلی خود ریشه دوانده بود
[ترجمه ترگمان]او به صندلی اش تکیه داده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]او به صندلی اش تکیه داده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Clumps of thyme had rooted themselves between the rocks.
[ترجمه گوگل]توده های آویشن بین سنگ ها ریشه کرده بودند
[ترجمه ترگمان]انبوه of خود را در میان تخته سنگ ها به ریشه درآورده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]انبوه of خود را در میان تخته سنگ ها به ریشه درآورده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Racism is a deeply rooted prejudice which has existed for thousands of years.
[ترجمه گوگل]نژادپرستی یک تعصب عمیقا ریشه دار است که هزاران سال وجود داشته است
[ترجمه ترگمان]نژادپرستی یک تعصب ریشه دار است که هزاران سال وجود داشته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]نژادپرستی یک تعصب ریشه دار است که هزاران سال وجود داشته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. He rooted the tulip bulbs in potting soil.
[ترجمه گوگل]پیازهای لاله را در خاک گلدان ریشه کرد
[ترجمه ترگمان]او پیاز گل لاله را در خاک گلدان می گذاشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]او پیاز گل لاله را در خاک گلدان می گذاشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید