... [مشاهده متن کامل]
وکیل سعی کرد هیئت منصفه را **متقاعد** کند که موکلش بی گناه است، با ارائه شواهد قانع کننده. او با دقت استدلال دادستان را از هم پاشید و اطمینان حاصل کرد که هر نکته ای منطقی باشد. با این حال، هیئت منصفه همچنان مشکوک باقی ماند و به شواهد قوی تری نیاز داشت. در نهایت، توانایی او در متقاعد کردن آن ها موفقیتش را تعیین می کرد.
- - -
جنگجوی باستانی خود را **شکست ناپذیر** می دانست و با اعتماد به نفسی بی نظیر به میدان نبرد می رفت. زره او غیرقابل نفوذ بود، مهارت شمشیربازی اش بی همتا و شهرتش افسانه ای. اما غرور او، مانع از درک استراتژی های در حال تحول دشمنانش شد. در نهایت، باورش به شکست ناپذیری خود، منجر به سقوط او شد.
- - -
با وجود همه موانع، او با **باوری محکم** به دنبال رویاهایش رفت. حتی زمانی که دیگران در توانایی هایش شک کردند، او ثابت قدم ماند، زیرا می دانست که موفقیت به پشتکار نیاز دارد. باورش به خودش بزرگ ترین نقطه قوت او بود و در لحظات ناامیدی او را به جلو می راند. در نهایت، اراده اش او را به پیروزی رساند.
- - -
**برنده** مسابقات با افتخار ایستاد و جام قهرمانی را بالای سرش نگه داشت. مسیر او پر از سختی بود و ماه ها تمرین شدید و انضباط را طلب می کرد. هر حریفی که با او روبه رو شد، او را به مرز توانایی هایش رساند، اما او هر بار قوی تر ظاهر شد. اکنون، او نمادی از استقامت و فداکاری بود.
- - -
پس از سال ها مبارزه، انقلابیون سرانجام به **پیروزی** دست یافتند. فداکاری هایشان بی ثمر نبود، زیرا موفق شدند حکومت ستمگر را سرنگون کنند. خیابان ها پر از شادی و جشن بود و آغاز دوره ای جدید را نشان می داد. اما آن ها می دانستند که حفظ آزادی ای که به سختی به دست آورده اند، به تلاشی حتی بیشتر نیاز دارد.
- - -
کارآگاه با دقت صحنه را بررسی کرد و مصمم بود که عدالت را برای **قربانی** اجرا کند. سرنخ ها کم بودند، اما هر جزئیات اهمیت داشت. هنگامی که او شواهد را کنار هم قرار داد، حقیقتی تاریک آشکار شد—حقیقتی که خیانتی را از سوی غیرمنتظره ترین شخص نشان می داد. داستان قربانی، هرچند غم انگیز، فراموش نخواهد شد.
- - -
سخنرانی پرشور او **نشان داد** که او درک عمیقی از موضوع دارد. هر استدلالی که مطرح کرد، با منطق و شواهد حمایت می شد و هیچ جایی برای شک باقی نمی گذاشت. حضار که در ابتدا شکاک بودند، به وضوح و قاطعیت او جذب شدند. در پایان ارائه اش، حمایت کامل آن ها را به دست آورده بود.
Here are some words derived from the Latin root **"vince"** ( from *vincere*, meaning "to conquer" or "to overcome" ) , along with their roots and definitions in English and Persian ( فارسی ) :
- - -
... [مشاهده متن کامل]
### **1. Vincible**
- **Root:** *vince* ( to conquer ) * - ible* ( capable of )
- **Definition ( EN ) :** Capable of being conquered or defeated.
- **تعریف ( FA ) :** قابل شکست یا غلبه کردن.
**Example:** The army was confident, but their enemies proved that they were vincible.
**مثال:** ارتش اعتماد به نفس داشت، اما دشمنان نشان دادند که آن ها قابل شکست هستند.
- - -
### **2. Invincible**
- **Root:** *in - * ( not ) *vince* ( to conquer ) * - ible* ( capable of )
- **Definition ( EN ) :** Incapable of being conquered or defeated.
- **تعریف ( FA ) :** شکست ناپذیر و غیرقابل غلبه.
**Example:** The superhero was invincible against ordinary criminals.
**مثال:** آن ابرقهرمان در برابر جنایتکاران معمولی شکست ناپذیر بود.
- - -
### **3. Victory**
- **Root:** *vict* ( variant of *vince*, meaning "to conquer" ) * - ory* ( noun - forming suffix )
- **Definition ( EN ) :** The act of defeating an opponent or enemy.
- **تعریف ( FA ) :** پیروزی در برابر حریف یا دشمن.
**Example:** The team celebrated their victory after the championship match.
**مثال:** تیم پس از مسابقه قهرمانی، پیروزی خود را جشن گرفت.
- - -
### **4. Victorious**
- **Root:** *vict* ( to conquer ) * - orious* ( full of )
- **Definition ( EN ) :** Having won a victory.
- **تعریف ( FA ) :** پیروز شده، فاتح.
**Example:** The victorious army returned home in triumph.
**مثال:** ارتش پیروز با افتخار به خانه بازگشت.
- - -
### **5. Convince**
- **Root:** *con - * ( completely ) *vince* ( to conquer )
- **Definition ( EN ) :** To persuade someone to believe or do something.
- **تعریف ( FA ) :** قانع کردن کسی برای باور یا انجام کاری.
**Example:** She convinced him to join the debate club.
**مثال:** او او را قانع کرد که به باشگاه مناظره بپیوندد.
- - -
### **6. Conviction**
- **Root:** *con - * ( completely ) *vict* ( to conquer ) * - ion* ( noun - forming suffix )
- **Definition ( EN ) :** A strong belief or the act of being found guilty in a court of law.
- **تعریف ( FA ) :** اعتقاد راسخ یا محکومیت در دادگاه.
**Example:** His conviction in the cause kept him motivated.
**مثال:** اعتقاد راسخ او به این هدف، او را با انگیزه نگه داشت.
- - -
### **7. Evince**
- **Root:** *e - * ( out ) *vince* ( to conquer, show )
- **Definition ( EN ) :** To reveal or show clearly.
- **تعریف ( FA ) :** آشکار کردن، نشان دادن واضح.
**Example:** His speech evinced deep emotions.
**مثال:** سخنرانی او احساسات عمیقی را آشکار کرد.
- - -
### **8. Vanquish**
- **Root:** *vanqu* ( variant of *vince*, meaning "to conquer" ) * - ish* ( verb - forming suffix )
- **Definition ( EN ) :** To defeat completely.
- **تعریف ( FA ) :** به طور کامل شکست دادن.
**Example:** The hero vanquished the evil king in battle.
**مثال:** قهرمان، پادشاه ظالم را در نبرد شکست داد.
chatgpt
- - -
... [مشاهده متن کامل]
- **تعریف ( FA ) :** قابل شکست یا غلبه کردن.
**مثال:** ارتش اعتماد به نفس داشت، اما دشمنان نشان دادند که آن ها قابل شکست هستند.
- - -
- **تعریف ( FA ) :** شکست ناپذیر و غیرقابل غلبه.
**مثال:** آن ابرقهرمان در برابر جنایتکاران معمولی شکست ناپذیر بود.
- - -
- **تعریف ( FA ) :** پیروزی در برابر حریف یا دشمن.
**مثال:** تیم پس از مسابقه قهرمانی، پیروزی خود را جشن گرفت.
- - -
- **تعریف ( FA ) :** پیروز شده، فاتح.
**مثال:** ارتش پیروز با افتخار به خانه بازگشت.
- - -
- **تعریف ( FA ) :** قانع کردن کسی برای باور یا انجام کاری.
**مثال:** او او را قانع کرد که به باشگاه مناظره بپیوندد.
- - -
- **تعریف ( FA ) :** اعتقاد راسخ یا محکومیت در دادگاه.
**مثال:** اعتقاد راسخ او به این هدف، او را با انگیزه نگه داشت.
- - -
- **تعریف ( FA ) :** آشکار کردن، نشان دادن واضح.
**مثال:** سخنرانی او احساسات عمیقی را آشکار کرد.
- - -
- **تعریف ( FA ) :** به طور کامل شکست دادن.
**مثال:** قهرمان، پادشاه ظالم را در نبرد شکست داد.
### **Definition in English & Persian ( فارسی ) :**
... [مشاهده متن کامل]
- **معنی ( FA ) :** غلبه کردن، پیروز شدن، شکست دادن.