از ریشه لاتین gruere :توافق داشتن، هماهنگ بودن، سازگار بودن
# همه ی کلماتی که از ریشه ی لاتین gruere ( و بخش کوتاه شده ی آن gru ) ساخته شده اند، همراه با:
- همه ی ریشه هایشان
- معنی انگلیسی و فارسی
... [مشاهده متن کامل]
- - -
### 1. Congruent
ریشه ها:
- con - ( با هم، همراه )
- gruere ( جور بودن، هماهنگ بودن )
معنی انگلیسی:
- In agreement or harmony; exactly matching or corresponding.
معنی فارسی:
- هماهنگ، منطبق، سازگار
مثال:
*Their statements were completely congruent. *
→ اظهاراتشان کاملاً منطبق بود.
- - -
### 2. Congruence
ریشه ها:
- con - ( با هم، همراه )
- gruere ( هماهنگ بودن )
معنی انگلیسی:
- The state of agreeing or corresponding; harmony.
معنی فارسی:
- انطباق، سازگاری، هماهنگی
مثال:
*There is a congruence between his beliefs and actions. *
→ بین باورها و اعمال او انطباق وجود دارد.
- - -
### 3. Congruously
ریشه ها:
- con - ( با هم )
- gruere ( جور بودن )
- - ly ( پسوند قیدساز )
معنی انگلیسی:
- In a way that is harmonious or appropriate.
معنی فارسی:
- به طور هماهنگ، به طور سازگارانه
مثال:
*She dressed congruously for the formal event. *
→ او برای مراسم رسمی، به طور هماهنگ لباس پوشید.
- - -
### 4. Congruous
ریشه ها:
- con - ( با هم )
- gruere ( سازگار بودن )
معنی انگلیسی:
- Appropriate or fitting; in harmony.
معنی فارسی:
- مناسب، هماهنگ، سازگار
مثال:
*His behavior was congruous with the situation. *
→ رفتار او با موقعیت هماهنگ بود.
- - -
### 5. Incongruent
ریشه ها:
- in - ( نفی، ناهماهنگی )
- con - ( با هم )
- gruere ( هماهنگ بودن )
معنی انگلیسی:
- Not matching or fitting; inconsistent.
معنی فارسی:
- ناهمخوان، ناسازگار
مثال:
*Their interests are incongruent with ours. *
→ علایق آن ها با علایق ما ناسازگار است.
- - -
### 6. Incongruence
ریشه ها:
- in - ( نفی )
- con - ( با هم )
- gruere ( سازگار بودن )
معنی انگلیسی:
- The state of being out of harmony or inconsistent.
معنی فارسی:
- عدم انطباق، ناسازگاری
مثال:
*There is an incongruence between his words and actions. *
→ بین گفته ها و اعمالش ناسازگاری وجود دارد.
- - -
### 7. Incongruous
ریشه ها:
- in - ( نفی )
- con - ( با هم )
- gruere ( هماهنگ بودن )
معنی انگلیسی:
- Not suitable or appropriate; out of place.
معنی فارسی:
- نامتناسب، ناهمخوان، ناهماهنگ
مثال:
*The bright colors were incongruous with the somber mood. *
→ رنگ های روشن با حال و هوای غمگین ناهماهنگ بود.
- - -
### 8. Incongruously
ریشه ها:
- in - ( نفی )
- con - ( با هم )
- gruere ( هماهنگ بودن )
- - ly ( پسوند قیدساز )
معنی انگلیسی:
- In a way that is not in harmony or keeping with the surroundings.
معنی فارسی:
- به طور ناهماهنگ، به طور نامتناسب
مثال:
*She laughed incongruously at the sad news. *
→ او به طرز ناهماهنگی به خبر غم انگیز خندید.
- - -
# خلاصه ی اصلی:
- همه این کلمات از ریشه ی gruere ( سازگار بودن ) ساخته شدند.
- پیشوندهای con - ( همراهی ) و in - ( نفی ) ، معنایشان را تغییر داده اند.
- پسوند - ous ( صفت ساز ) ، - ly ( قیدساز ) ، - ence ( اسم ساز ) به آن اضافه شده اند.
chatgpt
# همه ی کلماتی که از ریشه ی لاتین gruere ( و بخش کوتاه شده ی آن gru ) ساخته شده اند، همراه با:
- همه ی ریشه هایشان
- معنی انگلیسی و فارسی
... [مشاهده متن کامل]
- - -
ریشه ها:
- con - ( با هم، همراه )
- gruere ( جور بودن، هماهنگ بودن )
معنی انگلیسی:
معنی فارسی:
- هماهنگ، منطبق، سازگار
مثال:
→ اظهاراتشان کاملاً منطبق بود.
- - -
ریشه ها:
- con - ( با هم، همراه )
- gruere ( هماهنگ بودن )
معنی انگلیسی:
معنی فارسی:
- انطباق، سازگاری، هماهنگی
مثال:
→ بین باورها و اعمال او انطباق وجود دارد.
- - -
ریشه ها:
- con - ( با هم )
- gruere ( جور بودن )
- - ly ( پسوند قیدساز )
معنی انگلیسی:
معنی فارسی:
- به طور هماهنگ، به طور سازگارانه
مثال:
→ او برای مراسم رسمی، به طور هماهنگ لباس پوشید.
- - -
ریشه ها:
- con - ( با هم )
- gruere ( سازگار بودن )
معنی انگلیسی:
معنی فارسی:
- مناسب، هماهنگ، سازگار
مثال:
→ رفتار او با موقعیت هماهنگ بود.
- - -
ریشه ها:
- in - ( نفی، ناهماهنگی )
- con - ( با هم )
- gruere ( هماهنگ بودن )
معنی انگلیسی:
معنی فارسی:
- ناهمخوان، ناسازگار
مثال:
→ علایق آن ها با علایق ما ناسازگار است.
- - -
ریشه ها:
- in - ( نفی )
- con - ( با هم )
- gruere ( سازگار بودن )
معنی انگلیسی:
معنی فارسی:
- عدم انطباق، ناسازگاری
مثال:
→ بین گفته ها و اعمالش ناسازگاری وجود دارد.
- - -
ریشه ها:
- in - ( نفی )
- con - ( با هم )
- gruere ( هماهنگ بودن )
معنی انگلیسی:
معنی فارسی:
- نامتناسب، ناهمخوان، ناهماهنگ
مثال:
→ رنگ های روشن با حال و هوای غمگین ناهماهنگ بود.
- - -
ریشه ها:
- in - ( نفی )
- con - ( با هم )
- gruere ( هماهنگ بودن )
- - ly ( پسوند قیدساز )
معنی انگلیسی:
معنی فارسی:
- به طور ناهماهنگ، به طور نامتناسب
مثال:
→ او به طرز ناهماهنگی به خبر غم انگیز خندید.
- - -
# خلاصه ی اصلی:
- همه این کلمات از ریشه ی gruere ( سازگار بودن ) ساخته شدند.
- پیشوندهای con - ( همراهی ) و in - ( نفی ) ، معنایشان را تغییر داده اند.
- پسوند - ous ( صفت ساز ) ، - ly ( قیدساز ) ، - ence ( اسم ساز ) به آن اضافه شده اند.