root words cardio

پیشنهاد کاربران

- cardio - → از یونانی kardia
↳ به معنی قلب
- - -
### 🔸 واژگان با cardio ریشه های دیگر:
1. Cardiology
- cardio ( قلب ) - logy ( مطالعه، علم )
- معنی: قلب شناسی، علم بررسی بیماری های قلب
...
[مشاهده متن کامل]

- فارسی: کاردیولوژی
2. Cardiologist
- cardio ( قلب ) - log ( مطالعه ) - ist ( متخصص، کسی که انجام می دهد )
- معنی: متخصص قلب
- فارسی: کاردیولوژیست
3. Cardiac
- cardi ( قلب ) - ac ( پسوند صفت ساز، مربوط به )
- معنی: مربوط به قلب
- فارسی: قلبی
- مثال: *cardiac arrest* → ایست قلبی
4. Cardiovascular
- cardio ( قلب ) vascular ( مربوط به رگ ها، از *vas* = رگ )
- معنی: مربوط به قلب و رگ ها
- فارسی: قلبی - عروقی
5. Cardiopulmonary
- cardio ( قلب ) pulmonary ( ریوی، از *pulmo* = ریه )
- معنی: مربوط به قلب و ریه
- فارسی: قلبی - ریوی
6. Cardiomegaly
- cardio ( قلب ) megaly ( بزرگ شدگی، از یونانی *megas* = بزرگ )
- معنی: بزرگ شدگی غیرطبیعی قلب
- فارسی: کاردیومگالی
7. Cardiograph
- cardio ( قلب ) graph ( نوشته یا ثبت، از *graphein* = نوشتن )
- معنی: دستگاه ثبت فعالیت های قلب
- فارسی: دستگاه نوار قلب
8. Cardiogram
- cardio ( قلب ) gram ( نوشته، نمودار، ثبت شده )
- معنی: نوار قلب ( خروجی دستگاه نوار قلب )
- فارسی: کاردیوگرام
9. Cardiotonic
- cardio ( قلب ) tonic ( تقویت کننده، از *tonos* = نیرو، تنش )
- معنی: دارویی برای تقویت عملکرد قلب
- فارسی: کاردیوتونیک
10. Carditis
- cardi ( قلب ) - itis ( التهاب، از یونانی )
- معنی: التهاب قلب
- فارسی: کاردیت
11. Electrocardiogram ( ECG / EKG )
- electro ( الکتریکی ) cardio ( قلب ) gram ( نمودار )
- معنی: نمودار الکتریکی فعالیت قلبی
- فارسی: الکتروکاردیوگرام ( نوار قلب )
chatgpt

بپرس