root on

پیشنهاد کاربران

🔹 معادل فارسی: تشویق کردن / هلهله کردن برای موفقیت کسی / دلگرمی دادن / هواداری کردن
🔹 مثال ها:
His mother rooted him on enthusiastically from ringside. مادرش با شور و اشتیاق از کنار رینگ تشویقش می کرد.
...
[مشاهده متن کامل]

Fans root on their favorite team passionately. هواداران با شور و اشتیاق تیم محبوب شون رو تشویق می کنن.
We’ll be rooting on you from the sidelines—go get ’em! از کنار زمین تشویقت می کنیم—بزن بریم!
🔹 مترادف ها: cheer on – encourage – spur on – pep up – support loudly