root around

پیشنهاد کاربران

root : ( به ویژه با پوزه ) زمین را کندن، پوزه مالی کردن، کاویدن، کاوش کردن، جستجو کردن، ( فضولانه ) بررسی کردن، زیر و رو کردن
Also: root about
گشتن دنبال چیزی میان چیزهای دیگر زیر ورو کردن
Synonym:
Scrounge
واررسی کردن، بررسی کردن
جستجو کردن، جستجو برای پیدا کردن چیزی در یک مکان مشخص و درهم ریخته