• (1)تعریف: a beginner, esp. a professional athlete in his or her first season on a team. • مشابه: novice
• (2)تعریف: an untrained or inexperienced member of a group such as a military or police unit. • مشابه: novice
جمله های نمونه
1. These rookie cops don't know anything yet.
[ترجمه Mos_lambert] این پلیس های آشخور هنوز چیزی نمیدونن
|
[ترجمه گوگل]این پلیس های تازه کار هنوز چیزی نمی دانند [ترجمه ترگمان]این پلیس های تازه کار هنوز چیزی نمیدونن [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. I don't want to have another rookie to train.
[ترجمه Arvin pouyandeh] من نمیخوام یه تازه کار دیگه رو اموزش بدم
|
[ترجمه گوگل]من نمی خواهم یک تازه کار دیگر برای تمرین داشته باشم [ترجمه ترگمان]نمی خوام یه تازه کار دیگه برای آموزش دادن داشته باشم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Smoltz will face Marlins rookie Tony Saunders, making his postseason debut.
[ترجمه گوگل]اسمولتز با تونی ساندرز تازه کار مارلینز روبرو خواهد شد و اولین بازی خود را در فصل بعد انجام می دهد [ترجمه ترگمان]Smoltz با \"تونی ساندرز\" (تونی ساندرز)که اولین کار خود را انجام می دهد، روبرو خواهد شد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Coming into the game, the third-string rookie running back had run for only 90 yards on 31 carries.
[ترجمه گوگل]با آمدن به بازی، تازهکار رشته سوم که به عقب میدوید، تنها 90 یارد روی 31 بار دویده بود [ترجمه ترگمان]وقتی وارد بازی شدیم، سومین - که در حال فرار بود فقط ۹۰ متر در حال دویدن بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. He goes on to become the first rookie since 1986 to gain 000 yards receiving.
[ترجمه گوگل]او اولین تازهکار از سال 1986 است که 000 یارد دریافت میکند [ترجمه ترگمان]او اولین تازه کار بود که از سال ۱۹۸۶ تا ۱،۰۰۰ متر دریافت شد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. That's a rookie manoeuvre that a lot of people do.
[ترجمه گوگل]این یک مانور تازه کار است که بسیاری از مردم انجام می دهند [ترجمه ترگمان]این یک مانور تازه کار است که بسیاری از مردم این کار را می کنند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. This is probably the safest choice that a rookie classical music giver can make this season.
[ترجمه گوگل]این احتمالا امن ترین انتخابی است که یک ارائه دهنده موسیقی کلاسیک تازه کار می تواند در این فصل انجام دهد [ترجمه ترگمان]این احتمالا امن ترین انتخاب است که دهنده موسیقی کلاسیک موسیقی می تواند این فصل را بسازد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. It was rookie coach, Ray Rhodes, who got the most credit for keeping the team in check.
[ترجمه گوگل]این مربی تازه کار، ری رودز، بود که بیشترین اعتبار را برای کنترل تیم داشت [ترجمه ترگمان]او یک مربی تازه کار بود، ری رودز که بیش ترین اعتبار را برای این تیم در نظر گرفته بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Third-place Robbie Buhl, one of four rookie Indy-car drivers to occupy the first four finishing positions, was down 2 laps.
[ترجمه گوگل]مقام سوم رابی بوهل، یکی از چهار راننده تازه کار ماشین هندی که چهار موقعیت اول را به پایان رساند، 2 دور عقب افتاد [ترجمه ترگمان]\"رابی buhl\" (رابی buhl)، یکی از چهار راننده تازه کار در ایالت \"ایندی -\" (Indy place)، که چهار مقام اول را در رتبه اول قرار می دهد، ۲ دور است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. A rookie camp is scheduled to start in early June.
[ترجمه گوگل]قرار است یک اردوی تازه کار در اوایل ژوئن آغاز شود [ترجمه ترگمان]یک اردوی تازه کار قرار است در اوایل ماه ژوئن آغاز شود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. I played rookie ball and Class-A.
[ترجمه گوگل]من توپ تازه کار و کلاس A بازی کردم [ترجمه ترگمان]من در یک مجلس تازه کار بازی کردم و کلاس A [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Rookie shortstop Jimmy Rollins, the only regular to play, tripled, singled, stole a base and scored two runs.
[ترجمه گوگل]جیمی رولینز، تنها بازیکن معمولی که بازی میکرد، سهگانه، تک نفره، یک پایه را دزدید و دو ران به ثمر رساند [ترجمه ترگمان]\"جیمی Rollins\" (Jimmy Rollins)، که تنها بازی معمولی است، سه برابر شد، یک پایه دزدید و دو ران به ثمر رساند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Rookie tight end Rickey Dudley has to be more involved with the passing game.
[ترجمه گوگل]ریکی دادلی تازه کار باید بیشتر درگیر بازی پاس باشد [ترجمه ترگمان]این تازه کارا هم تموم می شه و ریکی دادلی هم باید بیشتر درگیر این بازی باشه [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. The rookie out of Colorado has a dramatic impact on the offense when he comes into the game.
[ترجمه گوگل]تازهکار از کلرادو وقتی وارد بازی میشود، تأثیر چشمگیری در حمله دارد [ترجمه ترگمان]زمانی که او وارد بازی می شود، تازه کار از کلرادو، تاثیر بسزایی روی جرم دارد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
• novice, beginner; newly-enlisted soldier; sports player in his first season in a professional sports league a rookie is a new recruit without much experience, especially a recruit in the army or police force; used in informal american english.
پیشنهاد کاربران
مثال؛ For example, a coach might say, “Our rookie quarterback has a lot of potential. ” In a work setting, a supervisor might assign a task to a rookie, saying, “This will be a good learning experience for you, rookie. ” ... [مشاهده متن کامل]
A teammate might give encouragement, saying, “Don’t worry, rookie, we’ve got your back. ”
"Rookie" refers to someone who is new or inexperienced in a particular field or activity
تازه کار، آشخور، صفر کیلومتر
( اصطلاح سربازخانه ) آش خور؛ سربازی که تازه دوره ی آموزشی را گذرانده و وارد یگان شده است
بازیکنی که اولین فصل حضورش در یک لیگ رو تجربه میکنه
نوچه
در زبان فارسی عامیانه معمولا از واژه ی صفرکیلومتر استفاده می کنیم. دقت کنید که این کلمه صفت نیست بلکه اسم است و قابل شمارش.