roof rack


(اتومبیل) باربند

جمله های نمونه

1. We fixed the canoe onto the car's roof rack.
[ترجمه گوگل]ما کانو را روی قفسه سقف ماشین ثابت کردیم
[ترجمه ترگمان]قایق را بر روی سقف اتومبیل نصب کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. I've lashed your case to the roof rack.
[ترجمه گوگل]من پرونده شما را به قفسه سقف کوبیده ام
[ترجمه ترگمان]من پرونده تو رو به سمت سقف فشار دادم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. A Hillman Imp, a roof rack, the beak of an upturned canoe overshooting its windscreen.
[ترجمه گوگل]Hillman Imp، یک قفسه سقف، منقار یک قایق رانی واژگون که از شیشه جلوی آن عبور می‌کند
[ترجمه ترگمان]یک جن کوتوله، یک قفسه پشت بوم، نوک یک قایق واژگون شده بود که جلوی اتومبیل را گرفته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Harvey connected the roof rack to two batteries.
[ترجمه گوگل]هاروی قفسه سقف را به دو باتری متصل کرد
[ترجمه ترگمان]هاروی دریچه سقف رو به دوتا باتری متصل کرده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The lights fixed to the roof rack came on, but paper cones prevented them from being visible from the shore line.
[ترجمه گوگل]چراغ های نصب شده روی قفسه سقف روشن شد، اما مخروط های کاغذی مانع از دیده شدن آنها از خط ساحلی شد
[ترجمه ترگمان]چراغ های بالای سقف روشن شدند، اما paper به آن ها مانع شدند تا از خط ساحلی قابل رویت شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The roof rack was a test item and did not prove successful.
[ترجمه گوگل]قفسه سقف یک مورد آزمایشی بود و موفقیت آمیز نبود
[ترجمه ترگمان]قفسه پشت بوم یک مورد آزمایشی بود و موفق نشد موفق شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Take your roof rack off your car when you aren t using it, for more savings.
[ترجمه گوگل]برای صرفه جویی بیشتر، قفسه سقف خود را هنگامی که از ماشین خود استفاده نمی کنید، بردارید
[ترجمه ترگمان]وقتی از آن استفاده نمی کنید، پس از آن که از آن استفاده نکنید، پس از پس انداز بیشتر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Flat Roof Rack Storage is convenient and flexible. Sufficiently make use of space, improve using rate of warehouse.
[ترجمه گوگل]ذخیره سازی قفسه سقف تخت راحت و انعطاف پذیر است استفاده کافی از فضا، بهبود میزان استفاده از انبار
[ترجمه ترگمان]انبار کردن سقف تخت صاف و انعطاف پذیر است sufficiently استفاده از فضا را به کار می گیرند و با استفاده از نرخ انبار رو به بهبود هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Factory Accessory Roof rack capacity on a CR-V is only 75lbs.
[ترجمه گوگل]ظرفیت قفسه سقف لوازم جانبی کارخانه در CR-V تنها 75 پوند است
[ترجمه ترگمان]ظرفیت rack سقف کارخانه بر روی یک CR - V فقط ۷۵ پوند است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. People climbed over the bonnet or sat on the roof rack.
[ترجمه گوگل]مردم از روی کاپوت بالا می رفتند یا روی قفسه سقف می نشستند
[ترجمه ترگمان]مردم از بالای کلاه بالا رفتند و روی پشت بام خانه نشستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Stacked on the floor around their legs was all the luggage that wouldn't fit on the roof rack.
[ترجمه گوگل]تمام چمدان‌هایی که روی قفسه‌ی سقف جا نمی‌شدند، روی زمین دور پاهایشان چیده شده بود
[ترجمه ترگمان]روی زمین اطراف پاهایشان پر از luggage بود که روی قفسه جا جا نمی شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Avoid carrying items on your vehicle's roof. A loaded roof rack or carrier increases weight and aerodynamic drag, which can cut mileage by 5%.
[ترجمه گوگل]از حمل وسایل روی سقف خودرو خودداری کنید یک قفسه سقف بارگیری شده یا حامل وزن و کشش آیرودینامیکی را افزایش می دهد که می تواند مسافت پیموده شده را تا 5٪ کاهش دهد
[ترجمه ترگمان]از حمل اشیا روی سقف اتومبیل خود اجتناب کنید یک قفسه با سقف بار و یا حامل بار سنگین و آیرودینامیک را افزایش می دهد که می تواند مسافت سنج گاز یا بنزین را تا ۵ درصد کاهش دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Within minutes the gang was bouncing on the bonnet and bending the aerial - while some members concentrated on raiding the roof rack of luggage and draping themselves in clothes and blankets.
[ترجمه گوگل]در عرض چند دقیقه باند روی کاپوت می پرید و آنتن را خم می کرد - در حالی که برخی از اعضا بر روی قفسه چمدان های سقفی یورش بردند و خود را در لباس و پتو پوشاندند
[ترجمه ترگمان]در عرض چند دقیقه گروه در کاپوت بالا و پایین می پرید و هوایی را خم می کرد - در حالی که برخی از اعضا بر روی the سقف چمدان ها نظارت می کردند و خودشان را با لباس و پتو تزئین می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The lights were all so small and unobtrusive that they were never in shot, so Ryan could just drive around while Tony played the roof rack like a musical instrument.
[ترجمه گوگل]چراغ‌ها همگی آنقدر کوچک و محجوب بودند که هرگز در عکس نبودند، بنابراین رایان می‌توانست در حالی که تونی مانند یک آلت موسیقی روی قفسه سقف می‌نوازد، دور بزند
[ترجمه ترگمان]چراغ ها چنان کوچک و غیر ضروری بودند که هرگز شلیک نمی کردند، بنابراین رایان فقط می توانست با ماشین رانندگی کند و تونی هم مثل یک دستگاه موسیقی روی سقف برخورد می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• a roof-rack is a metal frame that is fixed on top of a car and used for carrying large objects.

پیشنهاد کاربران

roof rack ( n ) ( also luggage rack ) =a metal frame fixed to the roof of a car and used for carrying bags, suitcases, and other large objects
roof rack
قسمت های مختلف ماشین به انگلیسی:
hood ( American ) / bonnet ( British ) = کاپوت
headlight / headlamp ( British ) = چراغ جلو
taillight / rear light ( British ) = چراغ عقب
front bumper = سپر جلو
...
[مشاهده متن کامل]

rear bumper = سپر عقب
windscreen ( British ) / windshield ( American ) = شیشه جلو
rear window = شیشه عقب
side window = شیشه بغل
windscreen wiper ( British ) / windshield wiper ( American ) = برف پاک کن
roof = سقف
sunroof = پنجره سقفی
roofrack = باربند

trunk ( American ) / boot ( British ) = صندوق عقب
antenna ( American ) / aerial ( British ) = آنتن
tailpipe / exhaust / exhaust pipe = لوله اگزوز
wing ( British ) / fender ( American ) = گلگیر
tire ( American ) / tyre ( British ) = چرخ
hubcap / wheel cover / wheel trim = قالپاق
spare tire / spare tyre = لاستیک زاپاس
chassis = شاسی
number plate ( British ) / license plate ( American ) = پلاک
gas pedal ( American ) / accelerator ( British ) = پدال گاز
brake pedal = پدال ترمز
clutch = کلاچ
emergency brake ( American ) / handbrake ( British ) = ترمز دستی
brake pad = لنت ترمز
wing mirror ( British ) / side - view mirror ( American ) = آینه بغل
rear - view mirror = آینه وسط
steering wheel = فرمان
horn = بوق
ignition = استارت
gear lever ( British ) / gear stick ( British ) / gear shift ( American ) = دسته دنده
instrument panel = صفحه نشانگر آمپر ها
milometer ( British ) / mileometer ( British ) / odometer ( American ) / the clock ( informal ) = کیلومتر شمار
speedometer = سرعت سنج
fuel gauge = آمپر سوخت
tachometer / rev counter = تاکومتر، دور سنج موتور
satnav / sat nav ( satellite navigation ) = مسیریاب، مکان یاب
glove compartment / glove box = جعبه داشبورد
dashboard = داشبورد
seat belt = کمربند ایمنی
door handle = دستگیره در
cooler = کولر
heater = بخاری
air vent = دریچه کولر ( و بخاری )
headrest = پشت سری صندلی
visor = آفتاب گیر
driver's seat = صندلی راننده
passenger seat = صندلی شاگرد
stop light / brake light = چراغ ترمز
reversing light ( British ) / backup light ( American ) = چراغ دنده عقب
turn signal ( American ) / indicator ( British ) / blinker ( informal ) = راهنما
oil filter = فیلتر روغن
air filter = فیلتر هوا
radiator = رادیاتور
fuel tank = باک بنزین
gas cap / filler cap = درپوش باک بنزین
spark plug / sparking plug = شمع
fuel injection system = کاربُراتور
radiator hose = شلنگ رادیاتور
fan belt / serpentine belt / alternator belt = تسمه پروانه، تسمه دینام
timing belt = تسمه تایم
alternator = دینام
cylinder = سیلندر
piston = پیستون
gearbox = گیربکس
coolant = مایع خنک کننده
airbag = کیسه هوا
automatic transmission ( AT ) = دنده اتوماتیک
manual transmission ( MT ) = گیربکس دستی، دنده دستی

roof rack ( قطعات و اجزای خودرو )
واژه مصوب: باربند سقفی
تعریف: باربندی که بر روی سقف خودرو نصب می شود

بپرس